نوبت شما به نقل از وبلاگ (شهدای شهشت سال دفاع مقدس و شهدای زن): عقبماندگي زنها به دليل عققب ماندگی آنها در علم و دانش انسانشناسي و فضايل اخلاقي و تهييج و تحرك عقلي است كه انسانساز باشد و فرهنگ استعمار زدة آنان را عوض نمايد و با وظيفة شخصي و اجتماعي آنان را آشنا كند..
س، از اين آيات نتيجه ميگيريم كه تفاوتي بين آن زن و شوهر نبوده؛ بلكه فهميده ميشود كه زوج او از جنس خود اوست و اين همان معنايي است كه در ضمن حديثي به آن اشاره شده است: «حوّا، از بقية گِل آدم آفريده شده»؛ زيرا اگر تفاوت كلي باشد، اگر چه جنس آنان هم يكي فرض شود، دو نوع متفاوت و متغاير خواهند بود، مانند انسان و انواع حيوانات ديگر كه جنس آنان يكي است.
چگونه ممكن است آدمي كه خداي تبارك و تعالي دربارة وي فرموده است: (خَلَقْتُ بِيَدَيّ)؛ «با قدرت خود، او را آفريديم» و خطاب به ملائكه ميفرمايد:
(فَإِذا سَوّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ)؛ «هنگامي كه كار آن را به پايان رساندم و در او از روح خود(يك روح شايسته و بزرگ) دميدم، همگي براي او سجده كنيد»، آرامش روحي او را با مواصلت موجودي كه ذاتاً با او متفاوت و از نوع ديگر است، تأمين نمايد؟
(خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ أزْواجًا لِتَسْكُنُو)؛ «همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد».
در صورتي كه اگر چنين باشد، بايد به وحشت و ناراحتي او بيشتر افزوده گردد تا به سكونت و آرامش او. وانگهي دليلي ندارد كه خداي تبارك و تعالي با وجودي كه خلقت انسان را مستقيماً و بدون واسطه به خود نسبت ميدهد و خود را به آيه مباركه (فَتَبارَكَ اللّهُ أحْسَنُ الْخالِقينَ)؛ «پس بزرگ است خدايي كه بهترين آفرينندگان است» ميستايد، زوج او را ناقص خلق نمايد؛ زيرا چنانكه ظهور كمالات بدون علت غير ممكن است، فرض نواقص هم بدون علت ممكن نيست. و بالأخره اگر حضرت آدم(ع) را انسان كامل فرض كنيم، ممكن نيست بتوانيم بين حوّا و حضرت آدم(ع) فاصلة ذاتي و ماهوي تصور نماييم، مگر آنكه دليلي بر آن داشته باشيم.
بين اهل منطق، مشهور است كه «نتيجه، تابعِ اخس مقدمتين است»، بنابراين، اگر به فرضِ محال، تصور شود كه بين انسانهاي اوليه؛ يعني حضرت آدم و حوّا تفاوتي بوده است و يا يكي از آنان ذاتاً از جهت انسانيت، ناقص و ناتمام بوده، بايد تا قيامت، انسان كاملي به وجود نيايد. اگر بگوييم اين نقيصه شامل انسانهاي ذكور (مردها) نميشود و فقط مربوط به انسانهاي اُناث يعني زنهاست، بايد انسان كاملي به نام «زن» در دنيا پيدا نشود؛ در صورتي كه قرآن مجيد در قضية مباهله، شرط اساسي مباهله را اجتماع سه ركن عالم انسانيت قرار داده و يكي از اركان آن را «نسائكم» تعيين فرموده است.
اين قرآن است كه ميفرمايد:
(وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظّالِمينَ * فَأزَلّهُمَا الشّيْطانُ عَنْها فَأخْرَجَهُما مِمّا كانا فيهِ)؛ «گفتيم اي آدم! تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و هر چه ميل داريد بخوريد، ولي نزديك اين درخت نرويد كه از ظالمين خواهيد شد؛ پس شيطان آن دو نفر را لغزانيد و از بهشتي كه در آن بودند، خارج گردانيد».
«و اي آدم! تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و از هر چه كه خواستيد، بخوريد، اما به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود. سپس شيطان وسوسه نمود آن دو نفر را تا آنچه بر آنها از اسرارشان پوشيده بود، ظاهر گرديد و شيطان به آنان گفت: پروردگار، شما دو نفر را از اين درخت نهي نفرمود، جز اينكه اگر تناول كنيد، يا دو ملك خواهيد شد و يا جاودانه در بهشت خواهيد ماند و براي آن دو نفر سوگند ياد نمود كه من منظوري جز نصيحت شما ندارم. پس آن دو را فريب داد و چون از آن درخت چشيدند، عورتهايشان نمايان گرديد، تلاش كردند كه از برگ درختان، خود را بپوشانند و پروردگار ندا داد كه آيا من شما را از اين شجره منع نكرده بودم و نگفتم كه شيطان دشمن شما دو نفر است؟ هر دو گفتند: پروردگارا! ما بر نفس خود ستم نموديم، اگر ما را نبخشي و رحم نفرمايي، ما از زيانكاران خواهيم بود».
در اين آيات، تمام ضماير ذكر شده، «تثنيه» است و اگر چه از خطاب اول، تقدم براي حضرت آدم(ع) احساس ميگردد، ولي چنانكه مشاهده شد، هيچ كم لطفي و بدبيني نسبت به زوج يا زوجه به نظر نميرسد؛ بلكه تثنيه بودن اين ضماير، فرّ و شكوه خاصي به معناي عبارت بخشيده كه اگر مفرد بود، چنين عظمتي در ذهن نسبت به آن دو نفر ترسيم نميشد، ولي متأسفانه كتابهايي كه راجع به «زن» نوشته شده، استعداد زن را به كلي سركوب نموده و اكثر نويسندگان، كمالات انساني او را ناديده گرفتهاند.
مگر مادر موسي(ع) زن نبود كه مورد توجه خدا و وحي الهي قرار گرفت كه (وَ أوْحَيْنا إِلي أُمِّ مُوسي أنْ أرْضِعيهِ)؛ «ما به مادر موسي الهام كرديم كه شير ده».
آيا آبرو و مقامي بالاتر از اين براي انسان ممكن است؟ مگر آيه (وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أقْلامَهُمْ أيّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ)؛ «و تو در آن هنگام كه قلمهاي خود را (براي قرعه كشي) به آب ميافكندند تا كدام يك كفالت و سرپرستي مريم را عهدهدار شود، (نيز) به هنگامي كه (دانشمندان بنياسرائيل، براي كسب افتخار سرپرستي او) با هم كشمكش داشتند، حضور نداشتي (و همة اينها، از راه وحي به تو گفته شد)» و (كُلّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقً)؛ «هر زمان زكريا وارد محراب او ميشد، غذاي مخصوصي در آنجا ميديد»، راجع به حضرت مريم(س) نبوده است؟ آيا عزّتي بيش از اين براي يك دختر، متصور است؟
حق مطلب را كساني ميدانند كه مظلوميتها را احساس ميكنند و از مظلوم حمايت مينمايند و اقرار دارند كه زن هميشه مظلوم بوده است. در احقاق حقوق زنها همين بس كه خداي تعالي سورة نساء را دربارة آنان فرستاده و با كلمة اول «اتّقوا»، مردها را مخاطب قرار داده و آنان را متوجه حقوق انساني پايمال شدة زنها ميسازد؛ گاهي با لحن شديد مانند آية (إِثْمًا مُبينً)، (تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ) و (وَ مَنْ يَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نارًا خالِدًا فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ)؛ «و آن كس كه نافرماني خدا و پيامبرش را كند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او را در آتشي وارد ميكند كه جاودانه در آن خواهد ماند و براي او مجازات خواركنندهاي است».
گاهي هم با ملاطفت مانند: (وَ عاشِرُوهُنّ بِالْمَعْرُوفِ) و (وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنّ نِحْلَةً) مردها را به وظايف اَداي حقوق زنها متذكر ميسازد؛ زيرا (وَ عاشِرُوهُنّ بِالْمَعْرُوفِ) به اين معنا نيست كه مردها مطيع امر زنها شوند و براي راحتطلبي، اختيارات خود را به آنان بسپارند؛ بلكه به اين معناست كه آنان را با رشد عقلي و انساني كه حقوق اصلي هر انسان است، آشنا سازند؛ نظير معناي (تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفً) كه تذكر به معارف الهي و صفات پسنديدة انساني است تا نفس به رشد لايق خويش برسد و قادر بر تحمل زحمت اوامر و نواهي شرعي شود و عاشقانه استقبال نمايد؛ زيرا نفس انسان غير متناهي است و با جبر و محدوديت، سازگار نيست. بنابراين بايد روحِ آگاه و لطيفة ربّاني زن فعال گردد و از ذات و فطرت خويش برخوردار شود و نشاط خود را در انجام اوامر الهي به دست آورد. در غير اين صورت شوهران از عهدة (وَ عاشِرُوهُنّ بِالْمَعْرُوفِ) بر نيامده و صداق معنوي آنان را نپرداخته و صداقت خود را نسبت به آنان اظهار ننمودهاند تا چه رسد به «نحلةً»؛ زيرا آنچه هر كسي را به حقوق حقّهاش ميرساند، شناخت معارف الهي از اصول و فروع دين است كه: (يا أيّهَا الّذينَ آمَنُوا قُوا أنْفُسَكُمْ وَ أهْليكُمْ نارًا وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ) ؛ «اي كساني كه ايمان آوردهايد، خود و خانوادة خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگهاست، نگهداريد» و (وَ كانَ يَأْمُرُ أهْلَهُ بِالصّلاةِ وَ الزّكاةِ)؛ «او همواره خانوادهاش را به نماز و زكات فرمان ميداد».
حتي آية (الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَي النِّساءِ بِما فَضّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلي بَعْضٍ وَ بِما أنْفَقُوا مِنْ أمْوالِهِمْ)؛ «مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتريهايي كه خداوند (از نظام اجتماع) براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايي كه از اموالشان (در مورد زنان) ميكنند»، هشدار و تذكّر به احساس مسئوليت مردهاست كه بايد در وظيفة سرپرستي تعقّل نمايند و شايستگي مادي و معنوي خود را براي تشكيل خانواده و تربيت زن و فرزند، آماده سازند.
اگر بنا به فرمايش حضرت علي(ع)، حكّام موظفند كه مردم را به رشد عقلي و معارف الهي رهبري كنند، چگونه سرپرست منزل، چنين مسئوليتي ندارد؟ البته اگر گفته شود عقب نگه داشتن زنها به سود خانواده نيست، منطقي است و ناآگاهي و كوتهنظري زن نسبت به معارف الهي و مقام انساني او، به معناي كوتهنظري و عقب ماندگي اهل خانه و حتي اهل اُستان و كشور است.
به طور كلي ميتوان گفت، عقبماندگي زنها به دليل بيسوادي آنان است. مقصود از «سواد»، فنون امروزه كه مشكل ديگري براي آنان به وجود آورده نيست؛ بلكه علم و دانش انسانشناسي و فضايل اخلاقي و تهييج و تحرك عقلي است كه انسانساز باشد و فرهنگ استعمار زدة آنان را عوض نمايد و با وظيفة شخصي و اجتماعي آنان را آشنا كند؛ زيرا علم، وجود است و كسي كه به سعة وجود دست يابد، حتماً اوصاف و اخلاق نامطلوبش عوض خواهد شد و اگر چه وجود بزرگان و دانشمندان و محققان ـ مدّ ظلّهم العالي ـ نور بخش جامعة مسلمانان جهانند، ولي معيار ارزش فضيلت زنها بايد از خود آنان باشد. بايد عالم، فاضل، مجتهد و محقق از خود آنان تربيت شود تا محرك نفسشان واقع گردد و بانوان عالمه و مهذّبه و با تقوا از جماعت نسوان به وجود آيند و به تربيت ديگران بپردازند.
ادامه دارد… برگرفته از نشریه جامعه الزهرا
مطالب جالب
بیت کوین در آینده و ارزهای دیجیتال و رمزنگاری شده
ترجیح میدهم پیشنهاد وزارت خارجه به فرد دیگری داده شود
برای عید به هیچ وجه این ماهی های قرمز را نخرید/ روش نگهداری ماهی قرمز خانگی