نوبت شما به نقل از وبلاگ “بچه های حرم” نوشت:گفت میرم خانه.گفتم نزدیک ؟ گفت نه بلوار ابوذر گفتم بیا من میرسونمت گفت مزاحمت نمیشم دخترم!گفتم چه مزاحمتی بیا میرسونمت
گفت میرم خانه.
گفتم نزدیک ؟
گفت نه بلوار ابوذر
گفتم بیا من میرسونمت
گفت مزاحمت نمیشم دخترم!
گفتم چه مزاحمتی بیا میرسونمت
اومد و به سختی سوار ماشین شد و وقتی راه افتادیم حین حرکت ازش پرسیدم مادر کیو تو بهشت
زهرا(س) داری که با این سن و سال به خاطرش خودت رو به زحمت انداختی؟
در جواب گفت تمام هستیم و تنها فرزندم در جنگ شهید شده وقبلنا هر هفته می اومدم و لی الان که
پیر شدم دیگه هر وقت بتونم میام.
من که با شنیدم این حرفش بغض به گلوم فشار آورده بود با سختی ازش پرسیدم مادر جان با چی
میایی؟ کسی میرسونتت؟
گفت نه دخترم با مترو اتوبوس میام
گفتم پس چرا الان داشتی پیاده بر میگشتی؟
گفت تنها پولی که داشتم رو امروز دادم و برای پسرم گل خریدم و گذاشتم بالای سر قبرش و دیگه پول
نداشتم که بلیط مترو بخرم برای همین پیاده راه افتادم که برم سمت خونه!
کاش بتونین یه پنج شنبه جمعه برین بهشت زهرا…اونجا پره از مادرایی که هیچی تو دنیا ندارن…جز
عشق به این جووناشون…
کاش مسئولین یکم بیشتر توجه میکردن….
:((
انتهاي پيام.
مطالب جالب
بیت کوین در آینده و ارزهای دیجیتال و رمزنگاری شده
ترجیح میدهم پیشنهاد وزارت خارجه به فرد دیگری داده شود
برای عید به هیچ وجه این ماهی های قرمز را نخرید/ روش نگهداری ماهی قرمز خانگی