نوبت شما به نقل از وبلاگ “اخلاصی ها” نوشت: آیات و نشانه های خدوند بلند مرتبه در زمین
• آسمان
- فَسَويّ… سَبْعَ سَمواتٍ … بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُها… ثُمَّ زَيَّنَها بِزينَةِ الْكَواكِبَ وَضِياءِ الثَّواقِبِ، وَ اَجْري فيها سِراجاً مُسْتَطيراً، وَ قَمَراً مُنيراً، في فَلَكٍ دائِرٍ،وَ سَقْفٍ سائِرٍ، وَ رَقيمٍ مائِرٍ.
… و آسمان هفتگانه را… پديد آورد….؛ بي ستوني كه برپايش دارد… پس آنگاهبا روشناي ستارگان و درخشش شهابها، صفحة آسمان را آذين بست و چراغيفروزان و ماهي تابان را، در فلكي گردان و سقفي شناور و پهنهاي آراسته بهستارگان، روان ساخت.خطبه1/1
• ابر
1. وَ اَنْزِلْ عَلَيْنا سَماءً مُخْضِلَةً، مِدْراراً هاطِلَةً، يُدافِعُ الْوَدُِْ مِنها اَلْوَدَِْ، وَ يَحْفِزُالْقَطْرُ مِنْها اَلْقَطْرَ.
ابري را بر سر ما سايه افكن ساز كه شبنمش همه جا را تر كند، بارانش پرپشت وريزان باشد، چنان كه چكاچاك ناشي از برخورد دانهها و قطرههاي درشت آن،حماسهاي از بارش رحمتت را به نمايش گذارد.خطبة 114/1
2. اَللّهُمَّ اِسْقِنا ذُلَلَ السَّحابِ دُونَ صِحابِها.
بارخدايا! نه با ابرهاي گريزپاي، كه با ابرهاي رام سيرابمان ساز.
حكمت 472/1
• باران
1. اَللّهُمَّ سُقْياً مِنْكَ مُحْيِيَةً، مُرْوِيَةً، تـامَّةً، عامَّةً، طَيِّبَةً، مُبارَكَةً، هَنيئَةً، مَريئَةً،زاكِياً نَبْتُها، ثامِراً فَرْعُها، ناضِراً وَرَقُها!
اَللّهُمَّ سُقْياً مِنْكَ تُعْشِبُ بِها نِجادُنا، وَ تَجْري بِها وِهادُنا، وَ يُخْصِبُ بِهاجَنابُنا.
بارخدايا! از درگاهت آبي طلب داريم حياتبخش و سيراب كننده، بيكاستي وفراگيرنده، پاكيزه و فرخنده، گوارا و روياننده، چنان باراني كه گياهشرؤيا ونهالش پربار است و سرسبزي برگهايش، خيره كنندة چشمان تماشاگر!
… بار خدايا، باراني به ما ارزاني دار كه تپههاي سوخته را شاداب، و جويبارانخشكيده را پرآب و روستاهامان را سرسبز كند.خطبة 114/1
• پرندگان
1. اِبْتَدَعَهُمْ خَلْقاً عَجـيـبـاً… وَ ما ذَرا مِنْ مُخْتَلِفِ صُوَرِالاَْطْيارِ الَّتي اَسْكَنَهااَخاديدَ الاَْرْضِ وَ خُرُوَِ فَجاجِها وَ رَواسِيَ اَعْلامِها… رَكَّبَها في حِقاقمَفاصِلَ مُحْتَجِبَةٍ… .
نَسَقَها عَلي اِخْتِلافِها فِي الاَْصابيغِ بِلَطيفِ قُدْرَتِهِ وَ دَقيقِ صَنْعَتِهِ. فَمِنْهامَغْمُوسٌ في قالِبِ لَوْنٍ… وَ مِنْها مَغْمُوسٌ في لَوْنِ صِبْـعٍ قَدْ طُوَِِّ بِخِلافِ ماصُبِعَ بِهِ.
خداوند پديدههاي جهان را، به گونهاي شگفتيزا باز آفريد… نمونهاي از اينگواهان بر حقيقت توحيد، صورتهاي گوناگون پرندگاناند كه پديد آورْد و درلابهلاي شكافهاي زمين، درههاي گشاده و قلل كوهها جايشان داد….
استخوانهايشان را در مَفصلهاي پوشيده از گوشت پيوسته ساخت…
بر همگي پرندگان ـ به رغم گونهگوني رنگهاشان ـ نظم و ترتيبي ويژه حاكمساخت. برخي چناناند كه گويي در قالبي از يك رنگ فرو رفتهاند… و برخيديگر طوقي بر گردن آويخته دارند كه با رنگ اندامشان در تضاد است.
خطبة 164/1
• پشه
1. لَوْ اِجْتَمَعَ جَميعُ حَيَوانِها… وَ مُتِبَلِّدَةِ اُمـَمِها وَ اَكْياسِها عَلي اِحْداثِ بَعُوضَةٍ،ما قَدَرَتْ عَلي اِحْداثِها، وَ لا عَرَفَتْ كَيْفَ السَّبيلُ اِلي ايجادِها وَ لَتَحَيَّرَتْعُقُولُها في عِلْمِ ذلِكَ وَتاهَتْ.
اگر تمامي جانداران عالَم ـ … از كودنترين تا زيركترينِ اُمّتها ـ بر پديدآوردن پشهاي همدست شوند، نه تنها توان پديد آوردن آن را نخواهند داشت،كه راه ايجاد آن را نيز نتوانند شناخت؛ و بيشك، انديشهشان در دانش آنحيرت زده و سرگردان ميشود.خطبة 228/1
• خفاش
1. … اَلَّتي يَقْبِضُهَا الضِّياءُ الْباسِطُ لِكُلِّ شَيْءٍ. وَ يَبْسُطُهَا الظَّلامُ الْقابِضُ لِكُلِّحَيٍّ…
فَهِيَ… جاعِلَةُ اللَّيْلِ سِراجاً تَسْتَدِلُّ بِهِ في اِلْتِماسِ اَرْزاقِها، فَلايَرُدُّ اَبْصارَهااِسْدافِ ظُلْمَتِهِ وَ لا تَمْتَنِعُ مِنَ الْمُضِيِّ فيهِ لِغَسَقِ دُجْنَتِهِ.
وَ جَعَلَ لَها اَجْنِحَةً… تَعْرِجُ بِها عِنْدَ الْحاجَةِ اِلَي الطَّيْرانِ كَاَنَّها شَظايَا الاْ´ذانِ…لَها جَناحانِ لَمّا يَرِقّا فَيَنْشَقّاً وَ لَمْ يَغْلُظا فَيَثْقَلا.
نور كه گشايندة چشم تمامي جانداران باشد، چشمان خفاش را فرو ميبندد وظلمت كه همة پلكها را برهم مينشاند، چشمان او را بازميكند…
چنين است كه خفاش… شب را ـ بيآن كه سياهي مانع ديدش شود و شدتتاريكي از حركت بازش دارد ـ چراغ راه ميكند و به جستوجوي روزيپروبال ميگشايد.
و نيز او را… بالهايي مانند لالههاي گوش ساخت تا به هنگام نياز، پرواز كند واوج گيرد. باري، خفاش را دو بال است، نه چندان نازك كه بركشيدن حيوان راتاب نيارد و پاره شود و نه چندان ستبر كه پرواز را سنگيني كند.خطبة 154/1
• دام
1. فَاَوْعِزْاِلَيْهِ اَنْ لايَحُولَ بَيْنَ ناقَةٍ وَ بَيْنَ فَصيلِها ؛
وَ لا يَمْصُرَ لَبَنَها فَيَضُرَّ ذلِكَ بِوَلَدِها ؛
وَ لا يَجْهَدَنَّها رُكُوباً… ؛
وَ لْيُرَفِّهْ عَلَي اللاّغِبِ ؛
وَ لْيَسْتانِ بِالنَّقْبِ وَ الظّالِعِ ؛
وَ لْيُورِدْها ما تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ ؛
وَ لا يَعْدِلْ بِها عَنْ نَبْتِ الاَْرْضِ اِلي جَوادِّ الطُّرُِ ؛
وَ لْيُرَوِّحْها فِي السّاعاتِ ؛
وَ لْيُمْهِلْها عِنْدَ النِّطافِ وَ الاَْعْشابِ.
به او (= دامدار) گوشزد كن ميان ماده شتران و بچههاي شيرخوارشان جدايينيندازد؛ و در دوشيدن شير چنان زيادهروي نكند كه به فرزندشان آسيب رساند؛و به هنگام سواري، برآنان فشار نياورد…
خسته را آسايش دهد؛
آزرده پا را آرام براند؛
چون از بركهها بگذرند، مجال سيراب شدن دهد؛
از سرزمينهاي سرسبز، به راههاي خشك و بيگياهشان نراند؛
ساعتهايي براي استراحتشان منظور دارد؛
چون بر مرغزار بگذرند، مهلت چريدنشان دهد.نامة 25/1
• طاووس
1. وَ مِنْ اَعْجَبِها خَلْقاً اَلطّاوُوسُ الَّذي اَقامَهُ في اَحْكَمِ تَعْديلٍ، وَ نَضَّدَ اَلْوانَهُ فياَحْسَنِ تَنْضيدٍ…
تَخالُ قَصَبَهُ مَدارِيَ مِنْ فِضَّةٍ، وَ ما اُنْبِتَ عَلَيْها مِنْ عَجيبِ داراتِهِ وَ شُمُوسِهِخالِصَ الْعِقْيانِ وَ فَلِذَا الزَّبَرْجَدِ .
… وَ قَلَّ صِبْغٌ اِلاّ وَ قَدْ اَخَذَ مِنْهُ بِقِسْطٍ .
وَ اِذا تَصَفَّحْتَ شَعْرَةً مِنْ شَعَراتِ قَصَبِهِ اَرَتْكَ حُمْرَةً وَرْدِيَّةً، وَ تارَةً خُضْرَةًزَبَرْجَدِيَّةً، وَ اَحْياتاً صُفْرَةً عَسْجَدِيَّةً!
در اين ميان، طاووس… يكي از شگفتانگيزترين و زيباترين پرندگان است كهخداوندش براساس استوارترين هماهنگيها برافراشت و زيباترين رنگآميزيرا ارزانيش داشت…
باري، پنداري كه استخوانِ پرهايش، ميلههاي سيمين است؛ و پرهاي هاله مانند وخورشيدسانِ روييده بر آنها، زرناب است و قطعههاي زبرجد.
… كمتر رنگي را ميتوان يافت كه طاووس در رنگآميزي خويش از آنبهرهاي نبرده باشد.
هرگاه به تماشاي دقيق يكي از پرهايشبنشيني، در لحظهاي، سرخي گُل رامينمايدت و در لحظهاي ديگر، سبزي زبرجد و گاه زردي زر ناب را!خطبة 164/1
• كـوه
1. فَسَكَنَتْ مِنَ الـْمَيْدانِ لِرُسُوبِ الْجِبالِ في قِطَعِ اَديمِها، وَ تَغَلْغُلِها مُتِسَرِّبَةً فيجَوْباتِ خَياشيمِها، وَ رُكُوبِها اَعْناَِ سُهُولِ الاَْرْضَينَ وَ جَراثيمِها.
(خداوند) با نشستن كوهها بر سينة زمين و فرو رفتنشان در گوديهاي خاك،
و ايستادن كوهها بر گردن دشتها و بيابانها، زمين را آرامشي بخشيد.
خطبة 90/1
2. فَاَشْهَقَ قِلالَها وَ اَطالَ اَنْشازَها وَ جَعَلَها لِلاَْرْضِ عِماداً. وَ اَرَّزَها فيها اَوْتاداًفَسَكَنَتْ عَلي حَرْكَتِها.
كوهها را با قلّههايي بس بلند و سلسلههايي پيوسته و دامنهدار، تكيهگاه زمينساخت و چونان ميخ بر آن بكوفت. چنين است كه زمين به رغم حركت، برايزمينيان لرزشي ندارد.خطبة 202/1
• گُل
- … فَهِيَ تَبْحَجُ بِزينَةِ رِياضِها، وَ تَزْدَهي بِما أُلْبِسَتْهُ مِنْ رَيْطِ اَزاهيرِها، وَ حِلْيَةِما سُمِّطَتْ بِهِ مِنْ ناضِرِ اَنْوارِها.
… اينك، اين زمين است كه با آرايش گل و گياهِ خود به نشاط آمده، با پوشاكنرم و فاخري كه از شكوفهها به تن نموده، به خود ميبالد و به انواع زيورها كه ازفروغ خرّمي گل و گياهان، آراية خود ساخته است، فخر ميفروشد
خطبة 90/1
• گياه
- جَعَلَ ذلِكَ بَلاغَاً لِلاَْنامِ وَ رِزْقاً لِلاَْنْعامِ.
خداوند، آن گياهان گونهگون را براي چهارپايان روزي، و براي انسان، كارمايهقرار داد.خطبة 90/1
• مورچه
1. اُنْظُرُوا اِلَي الـنَّمْلَةِ في صِغَرِ جُثَّـتِها، وَ لَطافَةِ هَيْئَتِها، لا تَكادُ تُنالُ بِلَحْظِالْبَصَرِ وَ لا بِمُسْتَدْرَكِ الْفِكَرِ… وَ لَوْ فَكَّرْتَ في مَجاري اَكْلِها وَ في عُلْوِها وَسُفْلِها وَ ما فِي الْجَوْفِ مِنْ شَراسيفِ بَطْنِها وَ ما فِي الرَّأْسِ مِنْ عَيْنِها وَاُذُنِها، لَقَضَيْتَ مِنْ خَلْقِها عَجَباً وَ لَقِيْتَ مِنْ وَصْفِها تَعَباً.
فَتَعالَي الَّذي اَقامَها عَلي قَوائـمِها وَ بَناها عَلي دَعائِمِها.
اين مورِ ريز نقش را بنگريد كه از خُرديِ بسيار، به سختي ديده ميشود… اينكاگر به ديگر ابعاد وجودي اين حيوان ـ از مجاري بلعيدن غذا و پُرزهاي دستگاهگوارش و چشم و گوشي كه سرش را كامل ميكند ـ بينديشي، با تمامي وجود واستعدادت شگفتيزده ميشوي و از توصيفش به ستوه ميآيي.
پس، برتري بيكران او را است كه اين پديدة شگرف را بر دست و پاهاينازكش استواري بخشيد و بنياد وجودش را بر اين چهار ستون مويين بنانهاد.خطبة 227/1
بازنشر : www.EKHLASIHA.rozblog.com
انتهای پیام
مطالب جالب
بیت کوین در آینده و ارزهای دیجیتال و رمزنگاری شده
ترجیح میدهم پیشنهاد وزارت خارجه به فرد دیگری داده شود
برای عید به هیچ وجه این ماهی های قرمز را نخرید/ روش نگهداری ماهی قرمز خانگی