نوبت شما به نقل از وبلاگ”بچه های محل” نوشت:
انقلاب مصر رهبر ميخواهد
مصر در سه چهار روز گذشته روزهاي شلوغ و پرالتهابي را گذراند كه در نهايت به خلع كودتاگونه محمد مرسي، رئيسجمهور برخاسته از رأي مردم انجاميد.
اين شبهكودتا در اولين سالگرد رئيسجمهور شدن مرسي اتفاق افتاد و همه تكاپوهاي دموكراسيخواهانه مردم مصر را رسماً به يك هيچ بزرگ تبديل كرد و حال در خوشبينانهترين حالت، مصر يك عقبگرد بزرگ به دوران قبل از برگزاري انتخاب رياستجمهورياش دارد؛ در عرض 48 ساعت ارتش به قدرت بازگشت و قانون اساسي مصر به تعليق درآمد و رئيسجمهور منتخب ملت مخلوع و محبوس! گويي كه مصر ناگهان به دوران حكومت فراعنه نزديك شد!
براي مردم ايران اين اتفاقات تازگي ندارد كه در انقلاب خويش با بدتر از اينها نيز روبهرو بودهاند؛ اما مردم ايران هيچگاه بازگشتي به عقب نداشتهاند. انقلاب اسلامي مردم ايران در همه سالهاي پس از پيروزي با توطئههاي جداييطلبانه، با ترور مقامات، با خيانت برخي مسئولان و عزل آنها، جنگ تحميلي و. . . روبهرو بوده است، اما چرا اين انقلاب توانست از همه مسيرهاي صعب العبور بگذرد و بازگشتي به قبل نداشته باشد؟خميني اين انقلاب كجاست؟
همه روزهايي كه در سالهاي گذشته خبرهاي تحولات سياسي در مصر پخش ميشد، بسياري از مردم ايران كه هماننديهاي ميان انقلاب اسلامي خويش در سال 57 و انقلاب مردم مصر را ميديدند، در پي اين بودند كه پس امام خميني اين انقلاب كجاست؟! براي مردم انقلاب ديده ايران كه به خوبي ميدانستند محور وفاق آنان بر سرنگوني رژيم طاغوت و نيز مقاومت در برابر همه توطئههاي دشمنان پس از پيروزي انقلاب اسلامي، وجود شخصيت ديني – سياسي حضرت امام (ره) بوده كه در همه اين مراحل همچون نخ تسبيح براي فرد فرد اين ملت ايفاي نقش ميكردند، قابل باور نبود كه انقلابي اسلامي بدون حضور يك رهبري كاريزماتيك و مردمي با وجهه ديني و سياسي و جدا از منفعتطلبيهاي شخصي و جناحي بتواند به پيروزي برسد. اين رهبري كه بتواند گروههاي مختلف با عقايد متفاوت را ذيل يك پرچم واحد جمع كند و انسجام لازم ملي را براي حركت در مسير انقلاب فراهم آورد.
مردم مصر اما خوشحال از سرنگوني مبارك، ديكتاتور خائن خويش، شايد نيازي چندان به چنين رهبري حس نميكردند؛ احساسي كه اتفاقات اخير مصر و خلع كودتا گونه رئيسجمهور برخاسته از آراي ملت بر نادرستي آن صحه گذاشت. مردم مصر در خلأ رهبري بار ديگر خود راهي خيابانها شدند و مخالفت خويش را از طريق اردوكشي خياباني به نمايش گذاشتند و اين البته بار اول نيست كه آنها از طريق تجمع در التحرير خواسته خود را دنبال ميكنند؛ چه آنكه يقين كردند اگر خود پا به ميدان نگذارند، هيچكس به فكر آنها نيست. ارتش نيز در اين ميانه منافع خويش را دنبال ميكند و دور از ذهن نبود كه از ميانه آب گل آلود اعتراضات مردمي ماهي خويش را صيد كند. حال ميتوان با نگاهي مقايسهاي نقش بيبديل ولايت فقيه را در جريانات سياسي ايران ديد و پيامدهاي فقدان آن در كشوري همچون مصر را دريافت.
يك رهبر براي همه
انقلاب نياز به رهبري دارد كه رهبر همه مردم باشد و زماني كه به حكومت رسيد، دغدغه اصلياش تأمين منافع ملي باشد و آنچنان برخاسته از حداكثري قدرتمند باشد و از سويي توان آرام كردن و حتي جذب مخالفين را داشته باشد كه بتواند اوضاع كشور را كنترل كند. مردمي بودن رهبر اين امكان را به او ميدهد كه خود را وامدار هيچ حزب و جناحي نداند و تنها در قبال مردم پاسخگو باشد؛ حال اگر اين رهبر اولويت اولش دين باشد و همچون امام ما قبل از هر گونه رهبري سياسي، رهبر ديني مردم باشد و خود را حتي قبل از مردم به خدا پاسخگو بداند، لاجرم مردم صداقت وي را دريافته و براي همه امور خويش به او اتكا خواهند كرد. اين ميشود كه مردم ايران در همه بحرانهاي پس از انقلاب به دست الهي امام شان اتكا ميكنند و با همين تكيه، از هيچ چيز نميترسند.
رهبر در جامعه بايد رهبر همه باشد؛ مرسي اما آدم ليدر شدن يك انقلاب نبود؛ اين را همان روزي نوشتم كه در سخنراني تهرانش، حد افقش را درآوردن لج! اكثريت ملت ايران با اتخاذ برخي مواضع، قرارداد كه اگر قرار بود نه ادب ديپلماتيك كه فقط احترام ميزبان را هم رعايت كند، براي خوشامد رفقاي سعودياش ( شريكان دزد و رفقاي قافله!) در آغاز سخنرانياش در پايتخت بزرگترين حكومت و ملت شيعي جهان، چنين نميكرد. آن روز جايي نوشتم كه: «افق نگاه هر كس، كوچكي و بزرگي او را به نمايش ميگذارد و مرسي امروز نشان داد كه قد و قوارهاش در حد رهبري يكي از مهمترين و بزرگترين كشورهاي اسلامي نيست. . . » حالا اينكه از سر تبختر فقط چند ساعت در تهران ماند و به سرعت اجلاس و ايران را ترك كرد، بماند. . .
مرسي رئيسجمهور اخوانيها
مرسي كه رئيسجمهور شد، در حالي كه تانكها و دلارهاي عربستاني مقابل بيداري مردم منطقه ايستاده بودند، به عربستان رفت و رياض مقصد اولين سفر خارجياش شد. او با كمك اخوانيها به حكومت رسيد و با عرض ارادت به سعوديها كارش را آغاز كرد. در طول دوره يك ساله رياست جمهورياش هم، به جاي آنكه رئيسجمهور ملت مصر باشد، رئيسجمهور سلفيها بود و تندروهاي سلفي آنقدر آزادي عمل يافتند كه خود اخوانيها هم معترض شدند! مرسي اما حواسش نبود كه مخالفان وي گرچه حسب انتخابات سال گذشته در اقليت هستند، اما حسب همان انتخابات، رأي او بسيار شكننده بوده و مخالفينش اقليت پر تعدادي هستند. پنجشنبه هم پادشاه عربستان كه سال گذشته اولين ميزبان خارجي مرسي بود، اولين تبريك خارجي را نثار جانشين مرسي و رئيسجمهور شبه كودتاي مصر كرد تا مرسي شايد ياد بگيرد كه چقدر نبايد روي كمك پادشاهان قدرتطلب منطقه حساب كند!
دادن آزادي عمل به تندروها و حضور در همايش ضدشيعي آنان و نشستن پاي توهينهاي علماي وهابي به شيعيان از اشتباهات مرسي بود. او از همان آغاز كارش تاكنون نشان داد كه به اعتلاي قدرت اسلامي نميانديشد و آنقدر خود را وامدار اخوانيها ميداند و از آنها حساب ميبرد كه فقط اعتلاي ايدئولوژي اخواني برايش مهم باشد.
مصر رهبر ميخواهد، اصلش انقلاب رهبر ميخواهد؛ رهبري كه فقط منافع مدافعان خويش را مد نظر نداشته باشد و رهبر همه ملت باشد؛ اعم از سلفي و شيعه و سني و ليبرال و. . . رهبري كه بتواند مقابل ديكتاتوريهاي ناشي از تن دادن به بدعتهاي غيرقانوني بايستد؛ آنچنان كه حضرت آقا سال 88 مقابل ابطال رأي مردم ايستاد. . .
مطالب جالب
بیت کوین در آینده و ارزهای دیجیتال و رمزنگاری شده
ترجیح میدهم پیشنهاد وزارت خارجه به فرد دیگری داده شود
برای عید به هیچ وجه این ماهی های قرمز را نخرید/ روش نگهداری ماهی قرمز خانگی