نوبت شما به نقل از وبلاگ “بچه های حرم” نوشت:باید وقتی دستش را بالا می آورد و وانمود به زدن می کرد،بچه می افتاد !اما دختر بچـــه بغض کرده بود و میترسید …نشست روی زمین ..
نوبت شما به نقل از وبلاگ “بچه های حرم” نوشت:
باید وقتی دستش را بالا می آورد و وانمود به زدن می کرد،
بچه می افتاد !
اما دختر بچـــه بغض کرده بود و میترسید …
نشست روی زمین …
دو دستش را بالا آورد و در آغوشش گرفت …
با صدای بلند گریه می کرد و “یاحسین” می گفت !
شمر خوان را می گویم از روز عاشورا به بعد …
تا چنـــد روز بغض داشت و با کسی حرف نمی زد …
انگار هنوز هم چشمان خیس دختر بچه جلوی چشمش بود!
از آن سال به بعد شمرخوانی نکرد …
لباس عمو عباس را می پوشید و برای مشک آوردن تیر می خورد …
انتهاي پيام.
مطالب جالب
بیت کوین در آینده و ارزهای دیجیتال و رمزنگاری شده
ترجیح میدهم پیشنهاد وزارت خارجه به فرد دیگری داده شود
برای عید به هیچ وجه این ماهی های قرمز را نخرید/ روش نگهداری ماهی قرمز خانگی