
ساليان متمادی تجربه خوی استکباری، تجربههای پرشماری برای مردم ايران به ارمغان آورده است؛ خباثتهایی همچون، راه انداختن کودتای 28 مرداد، حمايت از رژيم منحوس پهلوی، چپاول منابع اقتصادی، فرهنگی و انسانی ايران قبل از انقلاب و کودتای نوژه، راهاندازی و مداخله در جنگ تحميلی، مسدود کردن دارايیهای ايران، تحريمهای يکجانبه اقتصادی، سياسی، تکنولوژيکی و کارشکني و اخلال در روند سازندگی کشور و تلاش برای متوقف کردن پيشرفتهای صلحآميز هستهای ايران و نيز دخالت آشکار در مسائل داخلی کشورمان همه و همه تبديل به بغضی شده است که در شعار “مرگ بر آمريکا” تجلی پيدا کرده است.

چنانکه امام خميني (ره) رهبر انقلاب اسلامی ایران، در راستای همراهی با مردم انقلابی و رويکردشان نسبت به آمريکا و ساير دول سلطهگر ميفرمايند:” ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کردهایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیدهایم، ما شعار «مرگ بر آمریکا» را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان، در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمريکا تماشا کردهايم، ما همه شعارهايمان را با عمل محک زدهايم”.


آنچه تداوم این شعار را رقم زده است؛ نخست روح ظلمستیزی مردم ایران که نیروی ایجاد انقلابی عظیم را داشتند و دیگر رسوایی آمریکا در این که نشان داد مظهر بیداد و فرعونیت است و از هیچ تجاوز و جنایت و خیانتی برای شکستن عمود خیمه استقلال و به قفس در آوردن آزادی این ملت، فروگذار نمیکند. این دو عامل، همچون دو بال پرتوان، شعار “مرگ بر آمریکا” را در سپهر شعور تاریخی مردم ایران به اوج رسانید.
یکی از وظایفی که بر هر مسلمانی واجب است، اعلام برائت و بیزاری از دشمنان اسلام میباشد و این بیزاری، در زبان و عمل ظهور مییابد. در نظر گرفتن ابعاد توطئه و جنایات آمریکا برضد مردم ایران و سایر ملتهای مظلوم جهان و خصومت و دشمنی آشکار آن با دین اسلام، جای شکی باقی نمیگذارد که آمریکا نمونه بارز شرک، کفر، عصیان و استکبار در جهان است و مسلمانان، نه تنها موظف به بیان این انزجار میباشند، بلکه وظیفه دارند در عمل نیز با آن مبارزه نمایند؛ تا هرگونه سیطره و سلطه این استکبار بر مسلمانان برداشته شود.

شعار “مرگ بر آمریکا”، دارای آثاری حیات بخش در داخل و در سطح جهانی است. این شعار، ندایی است که بر سنت و کلام حق استوار است. در ثنای اين بانگ الهی، دستکم دو وجه مثبت ديگرمی توان برشمرد؛ نخست وجه سیاسی و بینالمللی آن است، یعنی صلابت “مرگ بر آمریکا”، بیان حق و فریاد مظلومیت است و پلیدی ظالم را آشکار و رسوا میسازد و جسارت در برابر ظلم را در میان مردم جهان، پدید میآورد و ظالم را ذلیل و پریشان میکند.

ام
روز ديگر شعار “مرگ بر آمريکا” محدود به مرزهای نظام مقدس جمهوری اسلامی نمانده است. اين بانگ استکبارستیز ايرانيان اکنون تبديل به شعاری جهانی شده که هر جا و هر مکان، دژخيم سلطهجويی پنجههای زيادهخواهی خويش را برای غارت و چپاول عزت و سرمايه انسانهای مظلوم و ستمديده گشوده باشد، نهيب آن رويای تجاوز و دستاندازی را به کابوسی بدل سازد.
شرايط و وقايع كنونی جهان، به گونهای نيست كه بتوان به سادگی از كنار آن گذشت. گوشه گوشه دنيا حوادث جديدی را تجربه ميكند.
بحران مالی جهانی در چند سال گذشته كه بيش از همه جهان غرب را درگير خود کرد، پس از فرودی ملايم دوباره اوج گرفته است. طی سالهای گذشته كمپانیهای بزرگ مالی و اقتصادی در غرب ورشكسته و بسياری از صنايع و تجارتهای بزرگ دنيا مستقيم يا غيرمستقيم متضرر شدهاند.


نبايد ترديد كرد كه جهان پس از “بيداری اسلامی” هر چند كه با پيروزی كامل و تحقق همه اهداف همراه نباشد و جهان پس از “جنبش اشغال والاستريت” و جهان پس از رسوايی سيستم ليبرال سرمايهداری،با جهان پيش از اين حوادث شگرف، متفاوت خواهد بود؛ چنانكه جهان پيش از انقلاب اسلامی ايران با جهان پس از آن كاملاً متفاوت است.
به گفته “برژينسکی” مشاور سابق “کارتر” رييس جمهور اسبق آمريکا، واقعيت امر اين است که اوباما چارهای جز پذيرش افول قدرت آمريکا و از بين رفتن دوران ابرقدرتی اين کشور ندارد.


دوران کودکی نسل ما در حالی سپری شد که “ترینها” تنها در آمریکا بود و دست اکثریتی از مردمان این کره خاکی از آن کوتاه بود. بخشی از رویای آمریکایی و قدرت بی رقیبش در عرصه اقتصاد و سیاست بینالملل برخاسته از همین بنا کردن برترینها بود. اما اکنون داستان جهان تغییر کرده است. دیگر “ترینها” در خاک آمریکا نیست.

“فرید زکریا” در اثر “جهانِ پس از آمریکا” مینویسد: “درست در هنگامی که جهان در حال گشودگی است آمریکا در حال فروبستگی است. چند نسل پس از [این] که مورخان درباره روزگار ما مینویسند شاید به این نکته اشاره کنند که در دهههای نخست قرن بیست و یکم ایالات متحده در ماموریت بزرگ و تاریخیاش کامیاب شد – جهانی کردن- اما در ضمن ممکن است بنویسند که فراموش کرد که خودش را جهانی کند!

مخاطب شعار “مرگ بر آمریکا” به هیچ وجه، مردم آمریکا نیستند که خود زیر زنجیرهای امپراتوری خبری و رسانههای استکباری و شعارهای دروغین آن، بیخبر از ظلم و جنایات دولت مردان خود در جهان بوده، تاب برآوردن فریادی را ندارند بلکه منظور از آمریکا، نظام سیاسی و سیاستهایی است که از سوی حکومت و دولت آمریکا، در دنیا اعمال میشود؛ دولتی که روح استکباری و خوی فرعونی آن بر کشورهای بسیاری سایه انداخته است.

چنان که مقام معظم رهبری در ديدار پرشور امروز با دانشآموزان و دانشجويان اظهار داشت: 30 سال پيش جوانان ما اسم سفارت آمريکا را گذاشتند “لانه جاسوسی”، امروز سفارت خانههای آمريکا در نزديکترين کشورها به آمريکا اسمشان شده “لانه جاسوسی” يعنی جوانان انقلاب ما 30 سال جلوتر بودند.

مطالب جالب
بیت کوین در آینده و ارزهای دیجیتال و رمزنگاری شده
ترجیح میدهم پیشنهاد وزارت خارجه به فرد دیگری داده شود
برای عید به هیچ وجه این ماهی های قرمز را نخرید/ روش نگهداری ماهی قرمز خانگی