نوبت شما به نقل از وبلاگ “معبر سایبری فندرسک” نوشت:
اربعین چهلمین واژه درد های بانویست که گویی زخم هایش پایانی ندارد. یک روز شاهد صورت کبود مادر، یک روز در سوخته و میخ و دیوار، یک روز گودال و باران نیزه و سنگ و شمشیر، خیمه های سوخته و گوشواره، سری به نیزه، یک روز خرابه و سه ساله و … و امروز در سوریه میان یک مشت حرامی. بانویی که به خدای خود گفت این قربانی را از ما قبول کن. و سال ها بعد همان زمان که فریاد راه قدس از کربلا می گذرد قوت قلبی در دل افلاکیان می انداخت، مادرانی زینبی قربانیان خود را برای خدا فدا کردند و کربلا را در فکه، هویزه، دهلاویه، دوکوهه، اروند، شرهانی، شلمچه، طلائیه، چزابه، ارتفاعات بازی دراز، سومار و … ساختند.
و امروز ردپای پرچمداران سیاه را می توان در اربعین دید. روزی که شیعیان کربلا را فتح و خود را آماده گذر از سوریه می کنند. و سوریه نزدیکتر پایگاه به قدس است. در دل آن منزل بانویست که صاحب اربعین است. حالا دیدی چقدر کربلا و اربعین و سوریه و قدس به هم نزدیکند؟ پس بیراه نیست که بگویم اربعین بما آموخت راه قدس از کربلا و سوریه می گذرد.
و تو ای حسین!
این گروه عظیم از عاشقان تو با نیات صادقانه و دلهای شعله ور از شوق زیارت تو و تقرب الی الله بسوی کربلا می آیند تا نفس خود را از گناهان و تعلقات دنیوی پاک کنند. ای سرور آزادگان! به تو قول می دهیم که روزی پیاده به سوی قدس می رویم و آن سرزمین مقدس را از چنگال صهوینیسم های غاصب آزاد خواهیم ساخت و به زودی به شام می آییم تا حرم خواهرت زینب کبری علیها السلام را از حملات مزدوران صهیونیسم و آمریکا که عناصر سلفی و تکفیری و تروریستی و وهابی هستند، و از اسلام هیچ چیز درک نکرده اند، رهایی بخشیم.
انتهای پیام
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
مصاف مذاکراه کنندگان
آمریکائیان می دانند که اختلاف ایران و عربستان به خاطر منافع نیست که مثل آمریکا اگر منافعش تامین شد دشمنی خود را کم یا زیاد کند، بلکه ذاتا معنوی و به خاطر دو نوع ایدئولوژی ای است که در سیاست شان ذاتا جداگانه نهفته است، و هر کدام راه خودشان را می روند ، یکی وابستگی و سرسپردگی کامل و دیگری خلاف جهت او در مسیر سربلندی و پیشرفت و مسلما آمریکائی ها هم این مسائل را نمی توانند در نظر نگیرند و اگر مذاکره را ترجیح داده اند نشان از راه صحیح انقلاب در همه دولت ها داشته است بماند که در هر کجای دنیا دولت ها نمی توانند سیاست یکنواختی داشته باشند.
دموکراسی از نظر غربیان یک تربیت فرهنگی اجتماعی سیاسی است تا به مردم یاد بدهند که فقط انتخاب کنند و با رای خود سیاست را به دست دیگران بدهند و مداخله نکنند ، ایرانیان معتقدند از نظر بزرگان اهل معرفت و کیاست و سیاست ، ملاک خوبی و بدی در جامعه باورهای ملی و مذهبی مردم یک کشور است که سالهای سال است با آن باورها زندگی کرده اند و همچنان که رئیس مجلس ایران می گوید ما مذاکره می کنیم چون منطق داریم و نگاه دائمی ما مذاکره بوده و هست.
تبلیغ می کنند که قربانی تروریست هستند در حالی که برای آنها تنها تروریست خوب ، وسط و بد وجود دارد ، تروریست خوب برای خودشان کار می کند تروریست وسط به آنها کار ندارد و ممکن است با متحدان شان ستیز داشته باشد و تروریست بد ، که بد است و دشمن آنهاست و خودشان در بوجود آوردن همه این گروهها بیشترین نقش را داشته اند، نفس خودشان برای بشریت ، هزاران برابر از همه آن تروریست ها خطرناکتر است.
اعمال و گفتارشان در گذشته و حال یکسان نیست ، در حالی که باید اعمال و کردار آنها با گفته هایشان صدق کند ، سه ماه قبل کشوری را به اتهام استفاده سلاح شیمیایی به جنگ تهدید می کنند تا در ژست حمایت از مردم آن کشور یک جنگ و خونریزی تمام نشدنی ، همچون عراق را برای آنها به ارمغان ببرند ، شکست انقلاب ساختگی غربی عربی ترکی ، را که با عده ای مخالف در نیروهای ملی و ارتشی یک کشور که در هر کشوری وجود دارد را نتوانستند به ثمر برسانند حالا دیگر نمی توانند با مشتی تروریست آدم کش به جایی برسانند و طبیعی است که این مذاکرات برایشان ارزشمند باشد ، آنها به خاطر اینکه باعث رشد تروریست های زیاد القائده ای شدند باید مجازات شوند.
حالا که از هر دری درمانده شدند به تنها برگ برنده خود رو آورده اند و منطقی است که آمریکائیان و دموکرات ها این امتیاز مذاکرات ژنو را از دست ندهند ، همه راهها را رفته اند ، آیا کاری بوده است که بتوانند علیه نظام و مردم ایران خصوصا بعد از انقلاب انجام بدهند و انجام نداده باشند ، مثلا بگویند ما فروش این داروها را به ایران تحریم نمی کنیم چون مردم نباید چوب سیاست مداران را بخورند این حرف خودشان است، برای مثال یک نمونه اش را بگویند ، هنوز هم آن مدال کذایی شان بر سینه آن فرمانده آدم کش ناو آمریکایی زده شده است.
ایران یاد گرفته در سختی ها به رشد و پیشرفت دست یابد، و تلاش آنها برای تضعیف ایران چیزی جز جهش های شتاب وار ایران به جهش های بالاتر نیست که در هر صورت اتفاق افتاده ، از دست آنها کاری ساخته نیست حالا هی بگویند: ما حق برنامه (هستهای) صلحآمیز را به رسمیت میشناسیم اما حق داشتن توانایی غنیسازی در داخل یک کشور را به رسمیت نمیشناسیم.
امریکائیان در مبارزه با ایران شکست خوردند و یأس و سردرگمی اوباما و متحدان قدیمی اش همچون عربستان ، نفوذ آنها را بیش تر شکننده تر کرده است ، ایران قدرت تاثیرگذاری زیادی با اتحاد محکم با سوریه، حزب الله ، مقاومت اسلامی فلسطین، عراق و بسیاری از کشور های دیگر برقرار کرده است ، این نمی تواند به سهولت تکان بخورد ولی می تواند اسرائیل و جهالت تحجر زده را به هم بریزد.
در نظام سرمایه داری پول بیشتر ، باعث حجت عقلی می شود و طبیعتا هر کسی یا گروهی و یا هر سازمانی که پول بیشتری دارد ، حق بیشتری هم دارد که در همه امور دخالت کند و چون هر کس پول بیشتری بدهد حجت بیشتری دارد پس طبیعتا نمی توانند صلاحیت داشته باشند حتی سرباز آنها هم نمی تواند کسی باشد که از جان و دل برای کشورش بجنگد.
اسرائیلی ها یا همان یهودیان آمریکا نه در آمریکا، که در هر کشوری اقلیتی اندک بوده و هستند و ادعای آزارها برای یهودیان را در افکار عمومی جلوه می دهند ، ولی در ارکان بالای همان حکومت ها و نظام ها رسوخ می کنند ، آنها با رسانه ها و با اقلیت بودن با شعار حقوق بشر برای یهودیان که مورد ظلم قرار گرفته اند ، مظلومیت ساختگی خودشان را به نمایش می گذارند تا بتوانند جنایت هایشان را توجیه کنند و به همین شیوه از درون به مقابله با همان حکومتی هایی می پردازند که مورد رضایت آنان نباشد.
آمریکائیان می دانند که متحدان قدرشان در صحنه میدانی سوریه ، عربستان و ترکیه جا زده اند و دیگر به راحتی با طناب غربیان به چاه نخواهند رفت ، عربستان بعد از شکست در عراق ، شکست رسوائی بارش در سوریه را نمی تواند به این راحتی هضم کند ، اینک در جریان سوریه به نوعی حتی برگشته است و دیگر نمی تواند با شبکه های العربیه و الجزیره و غیره…. مردی را به نمایش بگذارند که پسر خود را برای جهاد در سوریه به فروش گذاشته است، رفتار سعودیها بیشتر به خاطر یاس و سردرگمی آنهاست و بعد از مذاکرات آمریکا و ایران ترسیده اند.
چرا که عربستان هنوز هم آمریکا را در جریان عراق، و شروع شکست هایش در برابر ایران مقصر اصلی می داند و برای همین توجیه همه شکست هایشان را به گردن آمریکائیان می اندازند ، بندر بن سلطان ، در حالی که سیاست های متحجرانه و جنایت کارانه خودش را ادامه می دهد فقط یاد گرفته برای باقی ماندن در قدرت به سازمان ها و گروههای جنایت کار چقدر باید پول های نفتی را بدهد.
با همکاری دو کشور عربستان و ترکیه بود که آمریکا و اسرائیل می خواستند سوریه را از محور مقاومت در اوج انقلابهای عربی و با انقلابی ساختگی جدا کنند، ترکیه دارد اقدامات گذشته اش را به نوعی حتی تا صد و هشتاد درجه تغییر می دهد و غرب دیگر متحد قدرتمندی در منطقه ندارد.
ترکیه بعد از شکست رویاهایش در حذف بشار اسد از قدرت، فعلا در صدد نزدیکی به همسایه های خود است تا به خاطر کشف منابع جدید انرژی در شرق مدیترانه، شمال عراق و فلسطین، مسیر های ارتباطی خودش با مصر را راه بیاندازد، باید روابط خوب و آشتی گونه خود با سوریه را، بعد از نشست ژنو2 را برگزار کند ، در این میان ایران نقش مهمی بر عهده دارد.
ترکیه از طرفی هم در آشتی با اسرائیل عجله دارد و از طرف دیگر روابط با اقلیم کردستان عراق و دولت بغداد را هموار می کند تا راه مسیر صادرات گاز از ایران را باز کند ، تلاش کشور ترکیه برای آتش بس در سوریه و آشتی با سوریه از طریق ایران را می شود در راستای سیاست های اقتصادی هم دانست.
آمریکائیان و متحدان منطقه ای و جهانی اش چاره دیگری غیر از مذاکره با ایران ندارند و بعید به نظر می رسد که دموکرات ها امتیازات مذاکرات را از دست بدهند چرا که دیگر پیش مردم خود و حریف قدرتمند جمهوری خواه خود برگ برنده ای نخواهند داشت، دموکرات ها برای پیروزی بر جمهوری خواه هان در کنگره و ریاست جمهوری بعدی آمریکا برای بعد از اوباما باید برگ مذاکره با ایران را برای خود نگه دارند.
آنها سعی خواهند کرد سازمان صهیونیستی ایپک را راضی نگه دارند مجبورند ، چرا که این مذاکرات تنها برگ برنده و واقعی آنها در مقابل به دست آوردن رای مردم است، و مسلما با این برگ برنده بهتر می توانند رای مردم امریکا را دوباره به دست بیاورند تا بخواهند برای آنها صحبت از بهداشت و محیط زیست بکنند.
کاندیداهای آمریکایی ها یاد گرفته اند زمان انتخابات اکثرا با شعار صلح طلبی و رویای آمریکایی جلو بیایند ولی ظاهرا در اطاعت صهیونیست ها هستند و مجبورند راهی پیدا کنند تا قبح زیاد بودن با اسرائیلیان برایشان باقی نماند، امریکایی ها با همین توافق تصمیم دارند با ایران به طوری کنار بیایند و آنها هم چین امتیازی را به راحتی از دست نمی دهند ، حتی اگر پیشرفت زیادی در مذاکرات حاصل نشود این قدر احمق نیستند که همچین برگ برنده ای را در مقابل حریف جمهوری خواه خود از دست بدهند.
در مذاکرات بعد آنها حمایت ایران از حزب الله و نفوذ آینده ایران در عراق را پیش خواهند کشید و مراحل دشوارتر و بغرنج تر مذاکرات پیش روی ایران و آمریکا قرار خواهد گرفت، و ظاهرا هم نتیجه این مذاکرات به این زودیها مشخص نخواهد شد ممکن است نه شکسته شود و نه تقریبا به جایی دلخواهی برسد ولی به عنوان یک راهبرد در جنگ دیپلماسی باید پیگیری شود.
ایران تا زمانی که آمریکا به مذاکرات متعهد باشد ضرر نمی کند ، طبیعتا کشورهای دیگر تمایل بسیار بیشتری به حمایت از راهبرد ایران و حمایت از مسیر رفع تحریمها نشان خواهند داد و در حال حاضر این تنها گزینه واقعی و هوشمندانه برای هر دو طرف است.
آنها به این حقیقت پی برده اند که از این به بعد استراتژی حفظ یک وجهه جهانی برای خودشان در پیوند زدن با یک جبهه منطقه ای و جهانی علیه ایران شکل نمی گیرد، ایران یک قدرت واقعی و کامل منطقه ای است، ایران قدرت و نفوذ خاصی در میان ملت های منطقه دارد و اینک زمان آن است که ایران جنگ مذاکراتی را پی گیری کند که در مصاف با مذاکره کنندگان به دست می آید.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
مذاکره با امریکا همان قرآن سر نیزه است
نزدیک به سیصد سال عقب ماندگی صنعتی، نظامی و اقتصادی ایران که از سوی حکام و پادشاهان خود فروخته قاجار و پهلوی و سران جهان پیشرفته و سلطه طلب آن زمان علیه مردم ایران به وجود آمده بود چیزی نبود که بتوان در عرض سی و چهار سال بعد از انقلاب اسلامی به آن دست یافت، سی و چهار سالی که چند سال آن در مصاف با منافقین کور دل داخلی و هشت سال آن در جنگی ناجوانمردانه ، نابرابر و نفس گیر تحمیلی و بعد از آن هم دوران سازندگی پس از جنگ که در اوج تحریم های ظالمانه و پی در پی بر ملت ایران گذشته بود به انجام رسید و همه اینها در اراده مردم ایران در فداکاری خون پاک شهدا و جانبازی ایثارگران که در شعار اصلی انقلاب اسلامی که فریاد مرگ بر امریکا بود به مدد خواست و وعده الهی به تحقق رسید.
مردم ایران با فریاد مرگ بر آمریکا نهضت بزرگ سيد شهيدان و سرور اولياي خدا را زنده کردند فریاد مرگ بر آمریکا باور مردمی است که پیشوایشان آقا حسین بن علی علیه السلام است که با قيام خود در مقابل طاغوت درس سازندگي و كوبندگي به بشر داد و راه فناي ظالم و شكستن ستمكار را به فدايي دادن و فدايي شدن دانست، مرگ بر آمریکا قدرت حقی است که باطل را در هزاره بیستم تا ابد محکوم کرد و داغ باطل بودن باطل را بر پیشانی آمریکا گذارد، مرگ بر آمریکا به همه نسل ها در طول تاريخ آموخت پيروزي بر سر نيزه ها به دست می آید، مرگ بر آمریکا ثابت کرد كه میشود باطل را در مقابل كلمه حق به شكست کشاند، مرگ بر آمریکا راه مبارزه با ستمكاران تاريخ را به جهانیان آموخت، مرگ بر آمریکا به همه آموخت که پيروزي در متن فداكاري و خون به دست می آید.
ایران اسلامی فردا نیز همان ایران اسلامی دیروز و امروز است و در مکتب خانه ی مولای متقیان حضرت علی علیه السلام آموخته است که همواره رویکرد ظلم ستیزی خود را ادامه بدهد و در این صورت ما چگونه میتوانیم به کسیکه دیروز رسما اعلام کرده در پی خشکاندن ریشه ملت ایران است و یا علنا می گوید ایرانی خوب وجود ندارد و ایران خوب ایرانی مرده است و یا برای برای سرنگونی حکومت ایران میلیاردها دلار بودجه رسمی تصویب کرده و می کند و دولتمردان آن مانند یک زنی روسپی در جهان می گردند تا پیوندهای ایران با خارج از مرزهایش را قطع کنند و تحریم های جدیدتری با تهدید و تطمیع کشورهای جهان برای ملت ایران درست کنند مذاکره کنیم، ما چطور می توانیم به کشوری که سرانش ذلیل و دست نشانده رژیم کودک کش اسرائیل هستند اعتماد کنیم و به پای میز مذاکره همراه با فشار آنها بنشینیم.
انقلاب اسلامی شکل گرفته است تا اسلام ناب را در جهان برقرار کند و راه و رسم علی (ع) را پایدار نگه دارد، یکی از اهداف انقلاب اسلامی که محقق شده است برپایی الگویی همچون دولت علوی و بیرون کردن متجاوزان امریکایی و اسرائیلی از ایران عزیز بود و اینکه ایران در این موقعیت حقی را فدای مصلحتی نخواهد کرد و اینک دنباله و ادامه انقلاب اسلامی به حرکت، درایت و تصمیم گیری به موقع مردم بصیر ایران و دولتمردان مخلص و آگاه ایران در ادامه شعار مرگ بر آمریکا بستگی دارد.
شعار مرگ بر آمریكا یعنی تکمیل کننده انقلاب اسلامی که توسط امام خمینی (ره) در 13 آبان1358 انقلاب دوم نام گذاری شد، مرگ بر آمریکا تکمیل کننده انقلاب اسلامی و کوتاه شدن دست اجانب برای کودتاهایی همچون کودتای28 مرداد1332 در ایران است، فریاد مرگ بر آمریكا باور انقلاب اسلامی است و مذاکره و دوستی با امریکا یعنی تشکیل سقیفه دوم در تاریخ جهان اسلام بعد از1400 سال و کنار زدن ولایت فقیه، فریاد مرگ بر آمریكای ملت ایران یعنی فراگیر ساختن نور ولایت و زنده نگه داشتن تشیع تا ظهور حضرت ولی عصر (عج)، مرگ بر آمریکا شور و شعور توحیدی است با روحیه جهادی و صبر و توكل تا ظهور حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف تا به بركت مرگ بر آمریكا ظهور آقایمان نزدیک تر شود و منجی مان قائم آل محمد (عج) تمدنی به وسعت آسمان بر ویرانههای دنیای شیطان زده کنونی بنا كند.
شعار مرگ بر آمریكا در ناموس هستی جای دارد و باور آزادگان جهان است برای فروریختن نظام شیطانی استعمارگران مدرن در سرتاسر عالم هستی، فریاد مرگ بر آمریكا در تمام رگ های خونی انقلاب اسلامی جاری ست، مرگ بر آمریکا هنوز هم در بسترهای مختلف انقلاب فریاد زده می شود تا دست اجانب را از جمهوری اسلامی همچنان کوتاه نگه دارد، مذاکره با آمریکای امروز یعنی واگذار کردن سنگرهای فتح شده دیروز و امروز یکی پس از دیگری، مذاکره با آمریکای امروز فرقی با مذاکره با آمریکای دیروز و فردا نمی کند چرا که ماهیت آن هیچگونه تغییری نکرده و نخواهد کرد.
برقراری رابطه با آمریکا به معنای دست کشیدن از راه امام و گفتمان انقلاب و رهبری است و این به معنای تمام شدن دوران انقلاب اسلامی و قربانی شدن انقلاب است، دراين مذاکره پيشنهادي آمریکا با دولت ايران چه چيزي را بايستي ایران به آمريکا بدهد تا دولتمردان آن کشور راضي باشند و از توطئه هاي خود علیه مردم و نظام دست ایران بردارند آیا همچین چیزی وجود دارد که طمع و حرص و ولع آمریکائیان را سیراب کند و آیا خواسته های آنها حد و مرزی خواهد داشت؟.
از آنجایی که پیشنهاد مذاکره واقعی آمریکا با جمهوری اسلامی در این برهه از زمان که هر دو کشور در سوریه در حال جنگ نیابتی هستند شاید خنده دارترین جوک سیاسی بین سیاست مداران و تحلیلگران واقعی سیاسی در دنیای واقعی سیاست باشد و مذاکره با امریکا از طرف هر کسی و گروه یا کشوری هم مطرح شود یا نادان است یا مغرض، چرا که مذاکره با امریکا در این برهه از زمان که ایرانیان دوره گذر از بحران را رد کرده اند و به مرحله ثبات و خود باوری رسیده اند و تبدیل به قدرتی جهانی شده اند و جنگ نیابتی با آمریکا و متحدانش را در سوریه با پیروزی و اقتدار پشت سر گذاشته و بازی را در سوریه برده اند مساوی است با بالا بردن نیزه هایی که بر سر آن به جای قرآن ها، مذاکره با آمریکا بالا رفته است تا جلو پیشرفت ها و پیروزی های پی در پی ایران در سطح منطقه و جهان را بگیرند و عوامل شان هم در داخل اشعث ها و ابن وهب ها و سران خوارج هستند که آگاهانه یا نااگاهانه برای مذاکره با آمریکا می خواهند ولایت فقیه را تضعیف کنند.
خصومت آمریکا و نیز عملکرد ضد ایرانی، اسلامی آنها با ملت ایران تنها شامل گذشته نمی شود بلکه آنان در آینده نیز انگیزه فراوانی برای مخالفت با ایران اسلامی دارند و اگر به تاریخ روابط ایران و آمریکا و خوی و خصلت آمریکائیها بنگریم وضعیت لزوم یا عدم لزوم مذاکره برای ما روشن می شود و میتوانیم براساس رفتار آمریکا در گذشته و حال، وضعیت روابط آینده با او را مورد ارزیابی قرار دهیم.
تاریخ سیاسی ما نشان می دهد که از حدود هفتاد سال قبل که آمریکائیها به ایران پا نهادند تا سیزده آبان1358 که به عنوان جاسوس در ایران گرفتار شده و بعد هم برای همیشه از ایران بیرون رانده شدند همواره برخورد تحقیرآمیزی با ایرانیان داشتهاند و در این سی و چهار سال بعد از انقلاب هم ضربات فراوان و جبران ناپذیری بر مردم و نظام ایران وارد کردهاند و با تصویب بودجه های چند هزار میلیارد دلاری در مجلس سنا و کنگره آمریکا آشکارا در صدد سرنگون کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی بر آمده اند که هنوز هم دستهای آغشته به خون امریکای جنایتکار به عنوان مسبب اصلی در خون پاک شهدا در هشت سال جنگ تحمیلی و و حمایت از گروههای تجزیه طلب و گروههای به اصطلاح میانه روی نهضت آزادی و جبهه ملی، طراحی نقشه تجزیه ایران، اعمال فشار اقتصادی، حمله نظامی به طبس و طراحی کودتای نوژه به منظور حمله به فرودگاه ها و محل سکونت حضرت امام راحل و مرکز حساس نظامی و رادیو تلویزیون و صدها جنایتهای بیشرمانه دیگر آمریکا قبل و بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی قابل مشاهده است.
عده ای از صاحب منصبان و ذی نفوذان جناح های مختلف سیاسی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا که بعضی سر نادانی و کسانی هم از سر خیانت و آقایونی هم که از سر انتقام گیری وارد ماجرای خطرناک مذاکره با آمریکا شده اند بدانند که اینک مردم ایران به این حقیقت پی برده اند که شعار مرگ بر امریکا برای این افراد که صلاحیت دینی و تعهد خالصانه ای ندارند و بهره کمی از هوش و ذکاوت سیاسی برده اند جز شکست و ناکامی و سرخوردگی چیز دیگری نداشته است و همچنین تماشای موفقیت ها و پیشرفت های مردمی که هم چنان فریاد مرگ بر امریکا را سر می دهند ایشان را به ستوه آورده است تا جایی که حتی یک بار هم در روزنامه ها و سایت های خود مخالفت خود را در قبال تحریم های ظالمانه و غیر انسانی آمریکا بیان نکرده اند.
اینها متوجه شده اند که دیگر هیچ پایگاه مردمی ندارند تا جائی که داشتن دوستی با رژیم فاسد سعودی را که یک رژیم پست، دیکتاتور و قرون وسطی است و عملا به سگ نگهبانی برای حفاظت و در امان ماندن اسرائیل از نابودی به وجود آمده را برای خود افتخار می دانند و باید به گوش این افراد با صدای بلند گفت که مگر می شود به آسانی از کنار اعتقادات اساسی و اصیل مردم مسلمان ایران گذشت و به آن پشت پا زد، اینها به بهانه های گوناگون می خواهند غرور جاهلانه خود را ترمیم کنند و راههای عافیت طلبی و منفعت جویی خود را همچون گذشته پیش بگیرند.
مذاکره ایران با آمريكا از طرف بعضی از افراد ساده لوح و مغرض خط سازشی است که در درون آن گرایش ها و اندیشه های متفاوتی وجود دارد که با خط اصیل انقلاب اسلامی ایران و آرمان های شهدا و امام راحل و مقام معظم رهبری و خواست اصلی مردم ایران فاصله زیادی دارد و اکثر همین افرادی که با دلایلی پوچ و بی مغز، شیفته مذاکره با امریکا هستند در زمانی که خودشان در راس امور بودند سیاست های خودشان با نظام سلطه را چنان تنظیم کرده بودند که با آمریکا به صورت نانوشته مصالحه کرده و چراغ سبز به آمریکا نشان داده بودند و در نتیجه سیستم ولایت فقیه و نظام اسلامی ایران را در نظر آنان ضعیف جلوه دادند تا بتوانند در آینده هم در قدرت باقی بمانند، و چون خط مذاکره و سازش با آمریکا همیشه با اغواگری اجتماعی همراه بوده است با فریب مردم جاذبه ی اجتماعی بالایی را برای خود به وجود آورده بودند.
البته ناگفته نماند این اغواگری ها تا همان زمانی بود که ماهیت آنها برای مردم روشن نشده بود و با روشن شدن نیات پلید این افراد در خیانت به خون شهدا و خیانت به عزت و شرافت مردم ایران در دوستی با آمریکا و دوستان انگلیسی اش در داخل و خارج ایران، این مردم بودند که به موقع و به محض اینکه تمایز خط سازش با خط اصیل انقلاب اسلامی روشن شد مقابل آن ایستادند و همین افراد که از اجماع ملی برای مذاکره با امریکا حرف می زنند باید اول بگویند مصالح راهبردی کشور را که با این مذاکرات صدمه می بیند را تعریف کنند بعد از مذاکره با آمریکا سخن بگویند مقام معظم رهبري طبق همين اصول اساسي است که همه شرايط و وضعيت نظام اسلامي را در نظر گرفته اند و از نگاه تیز بین ایشان چیزی پنهان نمی ماند و این همان نگاهی است که ولی فقیه آن را دنبال می کنند، نگاه تیزبین ولایت فقیه یعنی مدیریت سیال و لحظه به لحظه امور حکومت اسلامی است.
از آنجایی که نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران سياست خودش را براساس سه اصل حکمت ، عزت و مصلحت قرار داده است و از آرمان ها و اصول اساسی خودش دست نمی کشد مقام معظم رهبری هر زمان صلاح بدانند به صحنه میآیند و با مردم مستقیم در باره مذاکره با آمریکا روشنگری میکنند چرا که آمريكا به عنوان يك قدرت مسلط و برتر تمام مقاصد خودش را در مذاکرات تحمیل میکند و به اين دليل كه ابزارهای فراواني برای به چالش کشیدن امنیت و اقتصاد کشور مذاکره کننده در دست دارد امکان ندارد كه طرف مذاکره کننده با آمریکا بتواند منافعش را در شرايط برابر تعريف كند.
و از همه مهمتر آیا مردم عزتمند و سرافراز ایران و سران و دولتمردان تصمیم گیر ایرانی باید به این نتیجه برسند که ارزش مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا باید سودی داشته باشد که بتوان آن را هم سنگ با سی و چهار سال مقاومت مردم ایران و آرمانهای امام راحل و خون پاک شهدا و دستاوردهای بسیار گران قیمتی که از عدم مذاکره با امریکا حاصل شده است دانست و با آن مذاکرات را سنجید؟و مهم تر اینکه باید گفته شود امریکا وقتی که ناجوانمرادانه ترین تحریم ها را به مردم ایران تحمیل کرده است دیگر چیز به درد خوری از تحریم در چنته دارد که بخواهند روی آن مانور بدهند، حتی همان تحریم های قبلی را اکثر کشورهای جهان رعایت نمی کنند و در حقیقت نه تحریم و نه تهدید دیگر نمی تواند جلو پیشرفت و ادامه راه بر حق ایران را بگیرد.
اگر امریکائیان مدام بر طبل تحریم های بیشتر میکوبند و چنین القا میکنند که همه اینها به خاطر تحریم های غرب است و وضعیت مردم ایران را سیاه نمایی می کنند به این خاطر است که تنها ابزاری که هم اینک آمریکائیان در مقابله با جمهوری اسلامی ایران در دست دارند صبر کردن به امید اینکه روزی تحریم ها مردم ایران را خسته کرده و عامل گرانی را فقط در مبارزه علیه امریکا و داشتن انرژی هسته ای بدانند و سیاست نظام را باعث خرابی اقتصاد ایران قلمداد کنند در حالی که هم اینک اقتصاد جهانی چنان دستخوش رکود شده است که خود امریکا برای اولین بار در تاریخ خودش حقوق رئیس جمهورش برای چند روز قطع می شود حالا وقتی نمی توانند بابت بدهی های خودشان به نتیجه ای برسند و فقط دلار بدون پشتوانه چاپ می کنند چطور می توانند با مذاکره با ایران به اقتصاد ایران کمک کنند.
البته شاید كشور آمريكا كشور ثروتمندى باشد و امكانات طبيعى و زیر زمینی هم داشته باشد ولی اینک كار آمريكا به جائى رسیده است كه امروز مقروض ترين دولت دنيا آمريكاست و قروض و بدهكارى هاى او به اندازه ى توليد ناخالص ملى اوست و براى يك كشور این یک فاجعه است، چرا که هر کشوری که قویتر و ثروتمندتر باشد در موقع ناکامی و ورشکستکگی شکست او سنگین تر و فاجعه بارتر خواهد بود و وضعیت امروز آمریکا تداعی کننده سالهای آخر فروپاشی شوروی است
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال1357 بود که موضوع تحریم ها علیه ملت ایران شروع شد و کم کم و در زمان جنگ تحمیلی و به خصوص بعد از تحریم های بسیار ظالمانه سناتور داماتو در سال1995 ، اردیبهشت 1374 که هر ساله به همین نام تصویب میشود شکل و دامنه ای گسترده تری به خود گرفت اما با هوشمندی و درایت مسؤولین و مردم کشورمان منشأ تحولاتی عظیم در ایران شد و شکی نیست که تجربه34 سالهی اخیر کشورمان در مواجهه با تحریم های امریکائیان خود شاهدی بر این ادعاست که جمهوری اسلامی ایران در هر مقطعی که مورد تحریم های ظالمانه امریکا قرار گرفته در همان مقطع به رشد و بالندگی دست یافته است و این یعنی قدرت روز افزون و افسانه ای در چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق1404 که توسط مقام معظم رهبری به سران سه قوه ابلاغ شده است و حتی به برکت عدم رابطه ایران با آمریکا در سه دهه گذشته، ایران توانسته است نه تنها در منطقه خاورمیانه که در دنیا با سهم ده درصدی واردات از تولید ناخالص داخلی رتبه نخست استقلال اقتصادی را به دست آورد.
در ثانی وقتی خودشان بارها اعتراف کرده اند که تحمل نظام اسلامی در ایران را ندارند چه نوع مذاکره ای میخواهند با ایران انجام بدهند جز اینکه ابهت نظام مقدس جمهوری اسلامی را برای ملت های مسلمان منطقه کم کنند و امید را در دل مردم ستم دیده جهان از بین ببرند که نمونه واضح همین مسئله را میتوان در اعتماد سازی و عقب نشینی یک قدمی آقای روحانی پس از آن تماس تلفنی با اوباما مشاهده کرد که نه تنها موجب تنش زدایی نشد بلکه آنها با شتاب بیشتر و گام های بلندتر به سوی دشمنی با ملت ایران قدم برداشتند و در محاسبات خودشان متقاعد شدند که تحریم ها سران دولت ایران را تشنه مذاکرات با آمریکا کرده است در حالی که طبق گفته کارشناسان تنها 20 درصد از مشکلات اقتصادی ایران به دلیل تحریم هاست و بقیه مشکلات به دلیل مسائل بدون کار کارشناسی است و این یعنی اینکه اکثر مشکلات اقتصادی موجود در کشور ما نبود سیاستی مدون می باشد.
اینها که معتقدند ارتباط با آمریکا همه مشکلات اقتصادی موجود را برطرف میکند نگاهی کاملا اشتباه است در ایران بسیاری از مشکلات به دست خود مردم ایران حل شده و حل خواهد شد و وضعیت اقتصادی هم به خاطر فرهنگ های نادرستی است که اکنون در کشور رواج دارد مثل فرهنگ کار و مصرف که باید برای آنها چاره اندیشید نه اینکه همه مشکلات را برگردن تحریم ها انداخت.
بنابراین دولت امریکا با انجام مذاکرات با ایران فقط خواستار جاسوسی و انجام اقدامات پنهان در ایران است و تعریف آنها از مذاکره یعنی داشتن امکاناتی از قبیل قدرت داشتن در خرابکاری و اعمال تروریستی و انفجار و ناامنی در کشور مذاکره کننده و اینکه قبل از مذاکره کشور مذاکره کننده باید این مسئله را درک کند که امریکا قدرت این را دارد که کشور مذاکره کننده را از لحاظ اقتصادی و امنیتی نظامی و تحریم اقتصادی به چالش بکشد تا بتواند در مذاکره با تهدید و تطمیع و قول های بیهوده طرف مقابل را در کار انجام شده قرار بدهد، پس مذاکراتی که همراه با این فشارها بخواهد با ایران انجام بگیرد چه چیزی را به جز تحقیر نصیب ایرانیان خواهد کرد.
ایران میخواهد از مذاکره سود ببرد و مذاکره را در شرایط یکسان و به دور از فشارهای سیاسی برگزار کند در حالی که آنها از مذاکره با ایران به عنوان اهرمی استفاده میکنند که سیاست های راهبردی ایران را به چالش بکشند امریکائیان بعد از اینکه به قول خودشان بدترین تحریم های فلج کننده را به ایران تحمیل کرده اند و طرفی نبسته اند اینک در واقع همان مذاکره در سایه فشار را پیش گرفته اند که اتفاقا بارها با وقاحت تمام و علنا آن را اعلام کرده و میکنند که هدف اصلی ما مذاکره همراه با فشار است، پس نتیجه می گیریم که سیاست های کثیف سلطه طلبانه و جنایتکارانه دولت آمریکا که در کنگره آن کشور و به دستور صهیونیست ها دیکته میشود نمی تواند برای مذاکره با جمهوری اسلامی مفید باشد.
ايرانيان پرچم و شعار مرگ بر آمریکا را که در سال1357 به اهتزاز در آورده اند را هرگز بر زمين نخواهند گذاشت، ملت عزتمند ایران همه ساله در روز13 آبان به خيابانها مي آیند تا دوست و دشمن بدانند که مردم ایران دشمن اصلی شان شیطان بزرگ را فراموش نکرده اند چرا که ماهيت انقلاب اسلامي تكيه بر عوامل اعتقادي و آموزه هاي ديني دارد که ضمن متلاشی کردن نفوذ و اقتدار فزاينده آمریکا در ايران در دوران سیاه ستم شاهی و برپايي نظامی مستقل از ابرقدرت های زمان در ایران شرايطي را رقم زدند كه ايران اسلامي به عنوان كانون الهام بخش و بيداري ملت ها به ويژه مسلمانان تبديل شد.
امروز هیچ معادله ای در منطقه صورت نمی گیرد که یک طرف آن ایران نباشد چرا که ایران دارای یک پشتوانه استراتژیک و قدرتمند و به قولی قدرت نرم در منطقه و سراسر جهان است و این خود مانع بزرگی برای آمریکا محسوب میشود که قصد اقدام خصمانه و نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران داشته باشد و این سوای در اختیار داشتن برترین فناوری های نوین نظامی ایران در جهان است.
آمریکا به دنبال این است که به جهانیان بگوید اسلام نمیتواند جوابگوی مشکلات جامعه ها باشد پس باید همه جهانیان، اندیشه های لیبرالیستی را از آمریکائیان بگیریند و در کشورهای شان اجرا کنند، آنها همچنین به دنبال این هستند که بگویند اسلام نمیتواند در مقابل اندیشههای لیبرالیستی بیایستد و باید تسلیم شود پس آنها میخواهند کسانی در ایران به قدرت برسند که به هیچ چیز پایبند نباشند و ضعف شخصیتی زیادی داشته باشند.
شعار مرگ بر آمریکا اساسی ترین ارکان و ایدئولوژی انقلاب اسلامی بوده و هست و بیانگر ارائه طرح و راه جدیدی به ملتهای تحت ستم جهان برای کسب استقلال و رهایی از سلطه این شیطان بزرگ شده است و یک پیش شرط لازم برای دستیابی به جامعه آرمانی جهانی که مورد توجه انقلاب اسلامی است و پر واضح است که قدرتهای جهانی که منافع اقتصادی و راهبردی خود را با این انقلاب از دست داده و می دهند با تمام قدرت با آن به مبارزه برخیزند.
تمام قدرت و نفوذ روز افزون ایران در منطقه و جهان به خاطر داشتن جمهوري اسلامي و اهمیت نه بزرگ مردم ایران به امریکا و مذاکره نکردن ایران با آمریکاست، اگر جمهوری اسلامی ایران ایده ضد امپریالیستی و صهیونیستی و دفاع از ملت مسلمان و مظلوم فلسطین و مستضعفان جهان را نمی داشت و همچنین علیه زیاده خواهی ها، زورگویی ها و چپاولگری های آمریکا مبارزه حق طلبانه خودش را نمیداشت نمیتوانست با این سرعت فوق العاده به این مرحله از تحول و توان و جهش فوق العاده و باور نکردنی برسد که بتواند سیصد سال عقب ماندگی از دنیای بی رحم کنونی را در مدت سی و چهار سال به منصه ظهور برساند از همین رو مردم جهان به این نکته پی برده اند که فقط با دشمنی با زیاده خواهی و استعمارگری آمریکا میتوانند به این قدرت و افتخار دست پیدا کنند.
امریکا به شدت وحشت دارد که این تفکر در جهان جا بیفتد که هر کشوری که با سلطه طلبی امریکا مبازه کند آینده ای درخشان همچون جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت دشمنان ایران هر چه بیشتر علیه ایران دشمنی میکند ایران قویتر از گذشته، متحدتر از همیشه و شکوفاتر از قبل به میدان می آید ملت های منطقه به خوبی فهمیده اند که امنیت و عدالت و رفاه و پیشرفت مقوله هایی هستند که مردمان یک کشور به آن احتیاج دارند و این در کشورهای منطقه که با آمریکا رابطه خوبی دارند به دست نیامده است و فقط در سایه دشمنی با آمریکا به دست می آید و این همان الگوی ملت ها و مردم منطقه و آزادیخواهان جهان شده است که از مردم ایران به عنوان کشوری پیشرو و جلوتر از زمان خودش یاد می کنند.
چطور ممکن این وضعیت بوجود بیاید و حق و باطلی در مقابل هم از مذاکره و دوستی سخن بگویند، آخرین گزینش آمریکا در مقابل ایران ادامه مذاکرات همراه با ادامه تحریم هاست نه جنگ، برای آنها منطق ایران برنده تر و خطرناک تر از خود ایران است، منطقی که بر مبنای صلح پایدار در منطقه بدون دخالت خارجی شکل گرفته به هیچ وجه برای آنها قابل قبول نیست.
و در آخر خلاصه ای از سخنان گهر بار مقام معظم رهبری امام خامنه (حفظ اله) را به طور خلاصه وار مرور می کنیم:
اين اختلاف ريشه در تقابل روحيه اسلام گرايي مردم ايران و خوي استکباري آمريکا دارد.
همه بدبختي هاى انقلاب هاى دنيا و تسلّط و نفوذ آمريکا بر آنها از سازش با استکبار نشأت مي گيرد.
مذاکره با آمريکا يعني تيشه به ريشه خود زدن و تماميت خود را از بين بردن که قطعا چنين اقدامی بدور از عقل است.
اين مسائل نه تنها به سرعت قابل حل نيست بلکه شايد اساسا قابل حل نباشد.
داشتن رابطه با آمريکا في النفسه ارزش نيست اصل سياست خارجي ما، حفظ منافع ملي است.
قطعا هيچ ملتي حاضر نيست بر سر دين خود به مذاکره بنشيند.
مستکبر دنبال ثبت کردن حرف خودش است.
رابطه و مذاکره برای ملت ایران و برای نهضت جهانی (اسلام) مضر است.
ما دولت آمریکا را غیر قابل اعتماد، خودبرتربین، غیرمنطقی و عهد شکن میدانیم.
تا زمانی که شعار مرگ بر آمریکا وجود دارد تسلط دوباره آمریکا بر این کشور، منابع و منافع آن ممکن نخواهد بود و این یکی از رموز پایداری ما است.
و نتیجه اینکه مرور گفتمان امام و رهبری در این خصوص به خوبی نشان دهنده فاصله فکری کسانی است که با خط فکری انقلاب اسلامی فاصله زیادی دارند و در حقیقت هیچ تصمیمی در مسائل راهبردی بدون نظر و هدایت مقام معظم رهبری اتخاذ نمی شود و اگر این راهنمایی ها و داشتن مقام ولایت فقیه نبود مطمئناً جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی و در این مصاف نابرابر به این پیروزی های چشمگیر دست نمی یافت.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
بانوی عشق و عطش در شب شام غریبان
امشب شب شام غریبان است و تو ای زینب سلام الله علیها حرکت کن چون صدای قدم های تو ضرب آهنگ قیام ماست، حرکت کن ای قافله سالار عشق، زینب ای اسیر سربلند، ای تنهای بی برادر، ای دل به مصیبت داده، ای مادر عشق و درد، حرکت کن چرا که تاریخ آمده است تا همراه تو بعد از هزار و چهارصد سال بغضش را بترکاند تاریخ با آن همه ابهت و وقارش در مقابل دل بی قرار تو کم آورده است.
ای زخم خورده نینوا، ای بانوی خورشیدهای دربند، ای زینب قهرمان، تو خود وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای، تو خود دریای بی کران اشک را ساحل بودی، تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری ات به گوش تاریخ رساندی، و اگر این حنجره صبوری و آن نطق آتشین تو در کاخ یزیدیان نبود، داستان جانسوز آن ظهر عطشناک در کوچه های پس کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد، تو به دنیا آمده بودی تا صبر را شرمنده کنی ای اسطوره تاریخ.
یا زینب (س) ای زبان علی در کام، ای رسالت حسین بر دوش، ای که از کربلا می آیی و پیام شهیدان را در میان هیاهوی همیشگی جلادان تاریخ، هم چنان به گوش تاریخ می رسانی، هنوز هیچ آشنا با عاشورایی، قدرت نیافته بزرگی شخصیت تو را درک کند، زینب(س)، با تمام روح لطیفش، اوج هر سختی را چشیده، اما زیبا و پرمنطق در کوفه و شام سخن میراند، چنان که قلبهای خفته را بیدار میکند و کم است مسلمانی در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری زینب (س) نباشد.
زینب یعنی تبلور صبر علی و تجسم عصمت فاطمه، زینب یعنی زینت شب های بی کسی و تنهایی، زینب یعنی مرحم زخم های سینه مادر، زینب یعنی سنگ صبور غربت و مظلومیت حسن، زینب یعنی خطبه گویای رشادت و حقانیت حسین، زینب یعنی زهرایی که سقیفه خون بارش کربلا آفرین شد، زینب یعنی پرستار زخم های عاشورایی، زینب یعنی آغوش پناه کبوتران پر و بال سوخته کربلایی، زینب یعنی زن، اسوه، وقار، شکیبایی، عصمت، نجابت و شجاعت. زینب یعنی وصف تمام خوبی ها تا بی نهایت.
آری امشب شام غريبان اهل بيت پیامبر است و ما از غریبان بگوييم يا از مظلوميت، از وفا بگوييم يا از پيمان شكنی از عطش بگوييم يا از آتش، از عشق بگوييم يا از زينب، بگذار از زینب بگوییم، از رنج هاي زينب، از غصه هاي زينب، از قصه هاي زينب، و از حماسه هاي زينب از دل زينب و امان از دل بی قرار زينب(س) ، اما از كدامين غم زينب بگوييم، بايد از کجای شام غریبان سخن گفت چه روضهاي باید خواند و مصيبت كدامين غریبان را بازگو کرد، از بدن پاره پاره حسين علیه السلام بگوييم كه عريان در قتلگاه افتاده و خون پاکش سم اسب ها را خونین رنگ کرده و يا از بدن عباس علمدار كه نه سر در بدن دارد و نه دست در بدن، يا از علی اكبری بگوييم كه صورت پيامبر گونه اش را بر نيزه برافراشته اند، يا از علي اصغر شش ماهه كه اينك در گهواره خاكی خويش به خواب ابدی فرو رفته است، آیا از ياران بدون سر امام حسين علیه السلام بگوييم که غريبانه در گوشه گوشه ميدان جان باخته اند، يا از كودكان حسين علیه السلام كه غم يتيمي و اسيري را يك جا بر آنان وارد کرده اند، امان از دل بی قرار زینب، ای پيام آور كربلا عاشورا مرهون فداکاری های توست
یا زینب (س) این تو بودی که با اسارت آزادی بخش خود، دفتر ننگین بنی امیه های زمان را در پیشگاه عقل همه ی فرزانگان گشودی و به همه مردمان نشان دادی و آنان را آگاه ساختی و بی تردید صحبت از حضرت زینب (سلام الله علیها) بانویی که فریادش یادآور خروش مولایی و وقارش، نشانی از عظمت و وقار زهرایی است، کاری بس مشکل است، ای زینب سرافراز و صبور که با فریاد رسای مرتضی گونه ات، همه ظلم را تحقیر کردی و با صبر جمیل و شگفت انگیزت، تاریخ را به اعجاب و تحسین وا داشتی.
یا زینب (س) ای اسیر سر بلند، تو نبايد از هم فرو بپاشي چرا که عاشورا به شانه هاي تو تکيه کرده است، زانوان تو هرگز نبايد بلرزد، کمر راست کن دختر حيدر، بايد کودکان وحشت زده و هراسان اهل بیت پیامبر را زير پر و بالت بگيري، هنوز براي فرو ريختن و شکستن زود است، خيلي زود که تازه اول مصيبت است، خواهر غمديده ام خيمه ها را به آتش کشيدند مي بيني؟ شتاب کن بايد کودکان را از خيمه هاي سوزان دور کني به چه مي انديشي؟ حتما فکر مي کني اين صحنه را پيش تر ديده اي؟ شايد به ياد در سوخته ای افتادي که پهلوی مادرت را…. و یا شاید به یاد مقتل پدرت در محراب کوفه افتادی، و به ياد آشيانه ی شعله ور و به ياد کبوتر سفيد خونين بال، ولی اینک برخیز حالا نوبت توست، تو نبايد از هم فرو بپاشي، بي تابی ات را پنهان کن، مبادا زنان و کودکان بي تابی ات را به تماشا بنشينند، چرا که تو تنها تکيه گاه اين بي پناهانی، نگاه کن به آن سمت مي بيني؟ دست آن نامرد به قصد سيلی به صورت رقیه به آسمان بلند شده شتاب کن، شتاب کن خواهر نازدانه ام را درياب چرا که تو سالار قافله سرهای بر نیزه ای.
یا زینب سلام الله علیها قامتت را راست نگه دار ای دخت امیر مومنان، ای مادر غم هنوز براي گريه زود است، جلوي بارش اشک هايت را بگير، زنان و کودکان نبايد چشمان باراني تو را ببينند، آه چه مي کني ای محبوبه ی خدا؟ مگر صداي ضجه و شيون فرشتگان را نمي شنوي؟ لب از رگ های بريده بردار ، ای زينب (س) ، من از آوار آسمان ها بر زمين مي ترسم، بلند شو ای اسير سربلند ، تو قلب اين کارواني، اگر تو بنشيني عاشورا خاموش مي شود و خون خدا براي هميشه در نینوا مي خشکد.
یا زینب (س) این تو هستی که بعد از عاشورا کتاب سرخ شهادت را باید تفسير کنی، نامت بلند و جاودانه باد ای دخت گرامی و ستم کشیده امیر مومنان، تو در عاشورا در آن روز عشق و خون به تماشاي زيباترين جلوه هاي هستي ايستادي و با صلابت و استواريت در برابر فريبکاران تاريخ جلوه ي زيبا و ماندگاري خلق کردي، علي وار خطبه خواندي و غرور جاهلي امويان را در هم شکستي و کاخ ستم يزيديان را متزلزل ساختي، این تو بودي که با اسارت آزادي بخش خويش دفتر ننگين بني اميّه را در پيشگاه عقل همه ي فرزانگان عالم گشودي و به همه مردمان نشان دادی و آنان را آگاه ساختی که این خاندان (طلقا) آزادشدگان همگی مولفه القلوب هستند.
یا زینب اینک تو مانده ای و این قافله بدون سردار، تو باید سالار این قافله باشی پس باید فرياد برادر از حنجره ی تو بيرون بیاید، باید پژواک صدایت زلزله وار بنيان و اساس کاخ ستم یزید را بلرزاند، اينک اي پيام آور کربلا اگر تو لب نگشايي چه کسي خواهد دانست که در نينوا چه گذشته است، پس فرياد برآور چرا که من بعد اين رسالت توست، ای سالار کاروان اسيران سر بلند ، تو در آغاز یک مسير لايتناهي است، ای زینب اين کاروان کوچک تو، چون فرات جاری خواهد شد، جوشان و شعله ور تا ابدیت زمان، یا زینب تو باید سردار قافله کربلا باشی تا در اربعین به انسانها درس های عاشورا را بیاموزی و بگویی که آزادگی و پيروزي در متن فداكاري و خون به دست می آید.
ای دختر اميرمومنان بی شک مصيبت پر گشودن مادرت فاطمه آن قدر بزرگ بود که اندوهي جاودان برای تو باشد، همه مي دانیم که تو هنوز محراب خونين مسجد کوفه را از ياد نبرده ای، هنوز طعم برنده ی زهر جعده را بر جگر برادرت امام حسن (ع) به یاد داری و اينک مصيبتی تازه به نام عاشورا، و بدان ای زینب (س) بدان که عاشورا در کتاب کهن تاریخ تنها یک نام نیست، بلکه خورشیدی است که در آسمان بشریت می تابد و زندگی را برای همه آفریده های خداوند به ارمغان می آورد، عاشورا تنها حادثه ای نیست که غبار فراموشی بر آن بنشیند و یاد و خاطره اش ازدل ها برود، موجی نیست که در نشیب آید و کفی از آن بر آب باقی بماند، آتشی نیست که با جرقه ای روشن گردد و با نسیمی گرمای آن به سردی گراید، و برقی نیست که در آسمانی طوفانی بجهد و بی درنگ خاموش شود.
یا زینب اگر خون حسین و یارانش در عاشورا به زمین ریخت ولی با صبر و رنج و اسارت تو معنا یافت، یا زینب آیا می دانی که خاک نینوا زمینش آسماني ترين زمين است؟ و تشنه ترين واژه ها در این خاک معنی می شوند، یا زینب عطش آب و صبر و عشق و جراحات در تو معنی می شوند چرا که در روز عاشورا شاهد بودی که سم اسبان رذل ترین اشقیا با خون پاک خدا رنگین شد.
یا زینب کبری (س) همانا که آسمانيان التجا به دامان شکوهت برده و زمينيان دخيل به آستانه آسمانی ات مي بندند، عاشورا به همراهي با تو مي بالد و کربلا هميشه معطر از عطر نام و ياد توست، از مدينه تا دمشق از تل زينبيه ات در عراق تا مقام زينبيه ات در مصر از زمين تا آسمان از عرش تا بهشت، از دل ارادتمند ما تا حريم حرم مشکل گشای تو، فقط تکرار نام آسماني توست که بر زبان ما جاري است، سلام بر خاک تشنه ای که سرگشته تو را خواند، سلام بر نگاه هاي مضطرب تو ، سلام بر تو اي بانوی ايستاده بر آتش، سلام بر سوختگي لب هايت، سلام بر گيسوان پريشانت، سلام بر لحظه غريبانه اسارتت، سلام بر قامت خميده ات، و سلام بر جگر سوخته ات یا زینب (س) برخیز که تو نباید فرو بپاشی.
یا زینب (س) در ظهر عاشورا تاریخ با زبان حسین در کربلا سخن گفت و تو با حنجره ات فرياد برآوردی که در کربلا هیچ چیز تمام نشده است، بلکه عاشورا شروع راه است برای رسیدن به فرياد فرو خفته تو در گلوی زمان که عاقبت اين چنين با شکوه و سرخ فواره زد، یا زینب اين را همه بدانند فانوسي را که حسين افروخته است به دست تو بر اوج تاريخ نصب خواهد شد و اين رسالت توست ای بانوي عشق و عطش، یا زینب حماسه ی سرخ عاشورا وام دار هميشه ی توست، و خاطره ي حماسه آفريني هايت زينت بخش تاريخ کربلاست.
امشب تاريخ باید بداند كه فرزندان علی (ع) بر حق بودند و در روز عاشورا پیام مهم عاشورا را در صفحات تاریخ حک کردند و زینب که حالا رسول كربلا شده است بايد اين پيام را به گوش تاريخ برساند، او بايد استوار بماند به استواري جبل النور، تا پيام رسان کربلا باشد تا تاريخ را زنده نگه دارد، او بايد استوار باشد كه اگر در كوفه به دست كودكان گرسنه خاندان رسول خدا(ص) نان دادند نان را از دستشان بگيرد و بگويد صدقه بر خاندان پيامبر(ص) حرام است، او باید همچون کوه استوار باشد تا در كاخ ابن زیاد صدایش را به حقيقت بلند كند و خطبههاي علی (ع) رادر شهر غفلت زدگان دوباره زنده كند، باید وقتی که يزيد چوب بر دندان حسين (ع) مي زند همچون شير بغرد و صدای انتقام خدا باشد كه در گوش سفاکان زمان باقی بماند و در تاریخ ماندگار شود، آری زینب از امشب پیام آور کربلا شده است پیامی که تاریخ را رقم می زند و راه و مرام حسین را بر صفخاتش حک میکند، امروز امام حسین با همین یاران اندکش مسیر تاریخ را عوض کردند و حالا زینب باید پیام آور این رسالت بزرگ باشد.
آری امشب شام غريبان است كه از يك سو بدن هاي زخم خورده و سر از بدن جدا شده شهيدان بر روي خاك افتاده و از سوي ديگر زنان مصيبت زده و از طرفي بانوي دل شكسته نزد تنها يادگار برادر در خيمه هاي سوخته او را دلداري ميدهد، ولی زینب خسته است از فرط خستگي ناگه خوابش مي برد و در عالم رويا مادرش را ميبيند و ميخواهد شكوه عاشورا را پيش مادر بيان كند، كه حضرت فاطمه (س) مي فرمايد تاب شنيدنش را ندارم چون هنگامی كه سر از بدن فرزندم حسين جدا می كردند من حاضر بودم اكنون برخيز و سكينه را پيدا كن، زينب یک دفعه برخاست هر چه سكينه را صدا كرد او را نيافت سپس با ام كلثوم به دنبال او گشتند و در نهايت عزيز پدر را نزديك قتلگاه پيدا كردند كه دستش را به سينه پدر چسبانده بود و با جسم بي سر پدر درد دل می كرد.
امشب شام غريبان است و صحراي كربلا مي رود كه تاريك و تاريك تر شود و گرگان گرسنه در جاي جاي آن به دنبال دختركان و طفلان مي دويدند تا شايد گوشوارهاي از گوش آنان بكشند و یا خلخالي از پای آنان بربايند، یا زینب (س) تو چه كشيدي در آن شب سیاه غريبان.
زینب امشب نشسته نماز ميخواند تا فردا كه زنجير به دستانش می زنند و بر شتران بی محمل سوارش می کنند بتواند سالار قافله ی آزادگان دشت كربلا باشد، و همچون سرو به بلنداي نيزهای كه سر خورشيد را بر خود جاي داده است بايستد، آري او بايد بايستد تا تاريخ بداند كه فرزندان علي(ع) بر حق بودند و اين پيغام را بايد رسول كربلا به گوش تاريخ برساند، او بايد همچون سرو بلند و آزاده در کنار سر برادرش بر نیزه بايستد تا رسالت تاریخی خودش را انجام بدهد.
شب به نيمه رسيده است و زينب(س) در حال خواندن نماز شب است مانند هر شب، اما اين بار بی حسين (ع) ولی اين نماز رنگ و بويي ديگر دارد، لشكريان عمر سعد در اطراف حرم قدم میزنند هنوز صداي امام حسین (ع) در هنگام وداع در گوش زينب (س) می پیچد كه میگفت خواهرم مرا در نماز شبت دعا كن.
زینب سلام الله علیها فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود، او روح بلند و رضا بود، حضرت زینب کبری سلام الله علیها در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود.
آری زینب (س) به جهان آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند، آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد، آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند، مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد، آمده بود تا فریاد بلند مظلومان تاریخ باشد، فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
و ما برای تو مینویسیم ای زینب (س) ای آزاده اسیر، ای قامت سبز اعتراض، ای نهال بارور ایثار، ای جاری زلال متانت، ای آیه صراحت و عفت، ای مظهر لطافت و رحمت، آخر چگونه میتوان تو را گفت و تو را نوشت، ای دخت گرامی و ستم کشیده امیر مومنان، تو در آن روز خون به تماشای زیباترین جلوه های هستی ایستادی و با صلابت و استواریت در برابر فریب کاران تاریخ جلوه ای زیبا و ماندگار خلق کردی، علی وار خطبه خواندی و غرور جاهلی امویان را در هم شکستی و کاخ ستم یزیدیان را متزلزل ساختی.
غروب عاشوراست خيمههاي سوخته و شبی تاريك و بغضآلود شام غريباني را رقم ميزند كه زينب سلام الله عليها با اين همه مصيبت جانكاه به ياري اهل حرم ميشتابد و به امام خود دلداري ميدهد، و به راستي بايد گفت امان از دل زينب، ديگر از آن همه سرو صدا و ولوله خبري نيست گويا دشت نينوا به خوابي سنگين فرو رفته است اما در دل زنان و كودكان اهل بیت پیامبر خدا غوغايي بر پاست، شب عاشورا با تاريكي خود در راز و نياز زينب شريك می شود و زينب در اين شرايط نماز شب خود را با حالتي نشسته اقامه ميكند تا نشان دهد اين شهادت ها فقط براي ستون اسلام نماز بوده است، از اينجاست كه عاشورا در دل تاريخ مي ماند چرا كه اگر زينب سلام الله عليها نبود عاشورا نيز نبود، یا زینب هنوز هم ندای تو در کاخ کوفه و در کاخ سبز دمشق و در گوش زمان می پیچد و غافلان را بیدار میکند.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
خاطرات مردم ایران از آمریکا آزار دهنده است – و یا — چرا مرگ بر آمریکا؟
مرگ بر امریکا فریاد و دعایی است که از آه دل مظلومان عالم به خصوص مردم مظلوم ایران در طول تاریخ برخاسته و بر می خیزد این شعار نماد نفرت از هر گونه جنایات بی شمار و زورگویی ها، چپاولگری ها و خود برتربینی های آمریکا بر مردم مظلوم ایران است و خاطرات دردناک آن هنوز هم برای مردم ایران آزار دهنده است، در حقیقت نفرت و بی اعتمادی مردم ایران به آمریکا عمیق تر و تاریخی تر از آن است که به سادگی و با لبخندهای دیپلماتیک قابل حل و فصل باشد.
و حالا چرا باید گفت مرگ بر آمریکا:
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی تایید اعمال و کردار اسرائیل در فروختن اعضای بدن نوجوانان فلسطینی در بازار سیاه و اگر آمریکا در این موارد سکوت میکند به خاطر حرمت گذاشتن به زندگی انسانی است که با این پیوند زندگی دوباره ای به دست می آورد و این یعنی حقوق بشر امریکایی.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی اینکه بگویند ما فقط زبان و چماق داریم و گوشی برای شنیدن نداریم و بقیه کشورها باید فقط گوشی برای شنیدن و دستی برای گرفتن هویچ داشته باشند و داشتن زبان برای آنها را سلاحی تروریستی می دانند که اگر این زبان سخن از مقاومت علیه سلطه گری آمریکا بگوید اول باید تحریم اقتصادی شود و بعد هم طبق بند هفتم منشور سازمان ملل باید پرونده آنها به شورای امنیت برود برای انجام حمله نظامی احتمالی به آن کشور.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی بمب های خوب پهبادهای آمریکا باید بر سر آدم های بد جهان سوم فرود آید که مخالف سلطه آمریکائی ها بر کشورشان هستند و این همان نظم نوین جهانی است که وعده اش را داده اند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی زمانی که اعلام میکند سیاست ما مذاکره نکردن با تروریستهاست عیبی ندارد و این خیلی هم خوب است ولی اگر به صورت علنی در کشورهای حوزه خلیج فارس مثل قطر با تروریست های طالبان به گفتگو می نشینند باید مردم جهان بدانند این از تبصره های آزادی و حقوق بشر آمریکا برای مردم افغانستان و ملت های منطقه و جهان است و منعی ندارد.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی و حقوق بشر در آمریکا یعنی اگر فقط تشخیص دادند صدام سلاح هسته ای در عراق تولید میکند خود را مجاز بدانند که به آن کشور حمله کرده و یک میلیون عراقی بی گناه را با بمب های ده تنی به کشتن بدهند هر چند تشخیص آنها غلط بوده باشد یا عمدا دروغ گفته باشند حتی کشتن خود صدام را که منبع جنایت های فاش نشده آمریکا در منطقه بود را یکی از ارزش های والای آزادی و دموکراسی می دانند چرا که در نظر امریکائیان دموکراسی و آزادی و حقوق بشر یعنی تحریک صدام به جنگ با ایران و حمایت از او در به دست آوردن سلاح شیمیایی و اجازه استفاده از سلاح های شیمیایی به صدام علیه مردم ایران و مردم عراق و این از جذابیت های حقوق بشر و آزادی آمریکایی برای مردم جهان است.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی و حقوق بشر در آمریکا یعنی سرنگون کردن عمدی هواپیمای مسافربری ایران و کشتن سیصد زن و بچه بی گناه و اگر هم بگویند این یک اشتباهی راداری بوده و به فرض هم برای اشتباه به فرمانده آن ناو، برای کشتن290 نفر انسان بی گناه مدال افتخار می دهند به این خاطر است که در محاسبات خودشان ملت ایران را تحقیر کنند و گرنه از روی زمین هم مشخص بود که آن هواپیما مسافربری است نه جنگی، و این همان لیاقتی است که برای داشتن رهبری جهان از آن دم می زنند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی اگر کسی هولوکاست را نقد کند مثل گالیله او را تهدید به سوزاندن میکنند ولی اگر به همه مقدسات و شخصیت ها و ادیان الهی توهین کنند خوشحال هم میشوند و مگر میشود چیزی که اسرائیل را خوشحال کند بگویند این حقوق بشر و دموکراسی و آزادی نیست.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی ازدواج مرد با مرد و یا زن با زن و دادن بچه به آنها از پرورشگاه برای بزرگ کردن یک بچه در خانه ای که دو زن و یا دو مرد همجنس باز به عنوان زن و شوهر در آن خانه زندگی میکنند و از بین بردن کانون خانواده که محل اصلی پرورش یک انسان است، و آنها این را ارزشی برای آزادی امروزی میدانند ولی داشتن حجاب برای زنان را عقب ماندگی و عملی تروریستی می دانند که باعث عقب افتادگی ملت ها شده است و این همان آزادی غربی است که به آن بسی هم افتخار می کنند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی دخالت و جنایت و چپاولگری در کشورهای دیگر برای منافع نامشروع خودشان به بهانه های واهی و در حالی که امریکائیان منابع کشورهای دیگر را به تاراج می برند با رسانه های خودشان برای آزادی و حقوق بشر مردم آن کشور دل هم می سوزانند و اگر عوامل مزدورشان رئیس جمهور برگزیده و مردمی مصر را محاکمه می کنند و یا خودشان میلیون ها نفر را در ویتنام با گازهای سمی می کشند مانعی ندارد و این موارد است که جذابیت های آزادی و حقوق بشر آمریکا را چندین برابر می کند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی اینکه جهانیان باید بفمند که آزادی در آمریکا در لوله اسلحه ای است که به طرف مخالفان امریکا نشانه رفته است، آزادی و حقوق بشر در آمریکا یعنی همین بس که در سازمان ملل به ملت های دیگر اجازه بدهند فقط حرف بزنند هر چند با قانون آزادی حق وتو و با تهدید و تطمیع نمی گذارند به شخصیت جناب آقای آزادی و حقوق بشر و دموکراسی امریکایی در دنیای آزاد توهین بشود و این هم یکی دیگر از جذابیت های دموکراسی و حقوق بشر برای جهان آزاد است که از آن دم می زنند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون انتقاد از زرادخانه ها و بمب های اتمی اسرائیل یعنی مخالفت با دنیای آزاد و این یعنی عدالت، حقوق بشر، آزادی و دموکراسی آمریکایی برای همه مردم جهان و هر کس که مخالف این چیزی بگوید و حرکتی انجام بدهد یعنی بی عدالتی و زیر پا گذاشتن قانون و این اعمال برای امریکا خیلی هم عادلانه و افتخار آفرین است.
چرا مرگ بر آمریکا: چون حرف حساب آمریکا در جهان یعنی اینکه وقتی که آنها بگویند که ما با تروریست ها می جنگیم هر کسی که با آنها نباشند تروریست است و در محور شرارت قرار می گیرد هر چند خودشان این گروههای تروریست را بوجود آورده باشند، و آزادی آمریکایی یعنی استفاده کردن از بمب های اتمی در ژاپن و کشتن دویست هزار نفر در یک ثانیه و بگویند ما باعث پایان جنگ شده ایم و این را برای خود افتخار بدانند هر چند خودشان هم خوب می دانند هیچ جنگی در دنیا با انفجار بمب اتم به پایان نرسیده و نمی رسد چرا که ژاپن بعد از شکست آلمان شکست را پذیرفته بود و تسلیم شده بود و این ره آورد آزادی آمریکا برای انسان امروز است.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی اینکه درست است که اسرائیلی ها بی ریشه دارترین و سفیه ترین انسان های روی زمین هستند که از طرف همه پیامبران و ادیان الهی مطرود گشته اند و پیامبرشان هم آنها را نفرین کرده و تبعید شدگانی که اسکان دائمی در هر زمینی و عبادت بر هر قبله ای بر آنها حرام گشته است ولی در نظر آمریکا جهانیان باید بدانند که آزادی و حقوق بشر یعنی تایید تمام جنایات اسرائیل در غصب کشور فلسطین و مهر تاییدی بر همه اعمال و کردار اسرائیل به خاطر نشاندن سران آمریکا روی صندلی ریاست.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آزادی در آمریکا یعنی اینکه هر چه آمریکا بگوید عین حقیقت است و باید قانون شود همچون قانون کاپیتالسیون و یا حق وتو و یا انکار هولوکاست و غیره …… و بقیه باید گوش کنند و فرمان ببرند، چون آزادی در آمریکا یعنی همین قدر که اسرائیل اجازه بدهد فلسطینیان مظلوم و رانده شده از سرزمن شان نفس بکشند کافی است و از سرشان هم زیاد است و بی عدالتی در آمریکا یعنی اگر فلسطینیان بخواهند علیه رژیم غاصب اسرائیل انتقاد کنند تروریست های افراطی محسوب می شوند و باید کشته و یا زندانی شوند و هزاران جنایت ها و جنگ های دیگر که به اسم آزادی و حقوق بشر که به عنوان وسیله ای برای توهین و چپاول حقوق انسان امروزی به کار می برند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون هنوز ادبیات سردمداران امریکا و مسئولان دستگاه دیپلماسی این کشور نسبت و ایران و ملت های جهان همان ادبیات قرون وسطایی است که با بی شرمی و گستاخی هر چه تمام تر و فقط با رنگ و بویی مدرن تر بر ملت ها تحمیل می کنند و از موضع برتری جویانه و توهین آمیز با مردم عزتمند ایران حرف می زنند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون چه چیزی در اعمال و کردار و سخنان آمریکا تغییر کرده که رفتار ما نیز مطابق آن در ایران تغییر کند؟ زمانی که دولت امریکا همچنان فقط در جهت حفظ امنیت و تأمین منافع نامشروع اسرائیل و منافع نامشروع خودش جنایت می کند و جنگ ها راه می اندازد و این است که خلاف مصالح بشریت و امنیت عمومی برای صلحی پایدار در جهان امروز به حساب می آید و مرگ بر آمریکا را برای همه انسانها واجب کرده است.
چرا مرگ بر آمریکا: چون تاکنون هیچ ملت و دولتی نتوانسته اعتماد امریکا را به خود جلب کند چرا که امریکا هر موقع که احساس خطر کند و یا منافعش تهدید شود و یا بخواهد به چپاول گری های بیشتری دست بزند مثل آب خوردن و به راحتی همه دوستی ها و قراردهای امضا شده بین المللی را پا گذاشته و در لحظه ای تبدیل به دشمن می شود و در جهت حفظ امنیت و منفعت خود مجاز است دست به هر کاری بزند حتی جاسوسی از دوستان و متحدان خودش در اروپا و جهان و مهم تر این که پیشرفته ترین کشورها و متمدن ترین ملت ها نیز اذعان دارند که آمریکا شیطان است و از سفارتخانه های خود به عنوان مراکز جاسوسی استفاده می کند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون که نابودی اسرائیل در گرو شعار مرگ بر آمریکا ست و امروزه اگر رژیم صهیونیستی هر جنایتی که بر علیه مسلمانان در جهان اسلام مرتکب می شود با حمایت و پشتیبانی آمریکا است که صورت می گیرد بنابراین هر گونه تغییر در سیاست های استراتژیک آمریکا ضربه مهلکی بر پیکر رژیم صهیونیستی تلقی می شود و به عبارت دیگر تحقق شعار مرگ بر آمریکا در واقع تحقق نابودی رژیم منحوس اسرائیل را در پی دارد و روز سیزده آبان روز برائت از کفار است با فریاد مرگ بر آمریکا که تداعی کننده نابودی اسرائیل است.
چرا مرگ بر آمریکا: چون ثروت اندوزی و زیاده خواهی های سیری ناپذیر، سردمداران نظام سلطه آمریکا را به این نتیجه رسانده تا با خلق بهانه های متفاوت بستر بی ثباتی و نا امنی ذهنی و عینی را برای افکار عمومی مردم ایران و ملت های منطقه و در اقصی نقاط جهان فراهم کنند به عنوان نمونه حمله نظامی به افغانستان و عراق که هیچ دلائل منطقی و استدلال دارای وجاهت حقوقی را در مورد هیچ کدام از این دو کشور ارائه نکردند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون تفرقه اندازی در بین ملتها به ویژه جهان اسلام یکی از دلائلی است که امریکا را مستحق نفرت مردم ایران و مسلمانان جهان و آزادیخواهان در عرصه جهانی کرده است و مهم تر اینجاست که آمریکا با سنگر گرفتن در پشت مفاهیم حقوقی سازمان ملل انگیزه های سیاسی خود را برای سرنگونی نظام اسلامی ایران و کشورهای آزادیخواه جهان تعقیب می کند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون که دولتمردان و سران مستکبر امریکا دستیابی به منافع ملی و امنیت ملی خود را در تفرقه و اختلاف افکنی و ایجاد جنگ های خونین میان کشورها و گروهها و قومیت ها می بینند و این را حق خود می دانند که با بوجود آوردن جنگ ها بتوانند کارخانه های اسلحه سازی خود را سر پا نگه دارند و سلاح های از رده خارج خود را به اسم ایران هراسی به دیکتاتورهای منطقه بفروشند و بوجود آوردن جنگها و به خاک و خون کشیدن میلیونها نفر انسان بی گناه هم ذره ای ناراحتی وجدان برایشان ایجاد نمی کند و تازه اعمال ننگین خود را به اسم حفظ منافع توجیه کرده و خود را محق هم می دانند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون آمریکا همواره تلاش کرده است که مردم شیعه ایران را با نگاه خرده فرهنگ قومیتی و سیاه نمائی علیه حاکمیت نسبت به نظام مقدس اسلامی بدبین کند و همه اینها سازوکار هایی است که در اتاق بیضی شکل کاخ سفید تئوریزه شده ولی به لطف خدا و اراده مردم ایران در عرصه عملیاتی شدن با مشکل مواجه می شود.
چرا مرگ بر آمریکا: چون به فرموده مولای متقیان حضرت علی (ع) ظالم و مظلوم هر دو گناهکارند ظالم چرا ظلم کرد و مظلوم چرا زیر بار ظلم رفت، در ثانی این بسیار تهوع آور است که آمریکا با صهیونیست های افراطی جهود بخواهند به امت پیامبر خاتم به خصوص دوستان و پیروان اهل بیت پیامبر خاتم صلوات اله علیه بیش از این ستم کنند و ایران و جهان اسلام ساکت بماند.
چرا مرگ بر آمریکا: چون شهیدان ما شهادتشان تاکید بر عدالت داشت و گواهی بر کرامت و به همه ما آموختند در این دنیا جز خدا کس دیگری حاکم نیست و حاکمیت هیچ کس جز خدا را نباید بپذیریم، و امروز ما وقتی می توانیم از فلسفه نهضت امام حسین (ع) صحبت کنیم که از قسط و عدل و ظلمستیزی آن بزرگوار سخن بگوییم و گرنه سخنانمان ربطی به قیام امام حسین (ع) نخواهد داشت و این درس فرهنگ عاشورا ست که از آن یگانه عالم به ما رسیده است و ما امنیت در این کشور و همه دستاوردهای مادی و معنوی خود را مدیون شهدا و فرهنگ ایثار و شهادت در راه پیشوایمان آقا حسین بن علی (ع) می دانیم.
چرا مرگ بر آمریکا: چون مرگ بر امریکا اراده ای راسخ ، درایتی عمیق و بینش سیاسی آگاهانه و به دور از حب و بغض دنیوی می خواهد، باوری عمیق به عدالت خواهی و عشق به حریت و آزادگی می خواهد، عشق به خدا و میهن را همراه با پاکی و یک رنگی به حقیقت طلبی می طلبد، شور و شعور توحیدی و شور و شوق حسینی می خواهد، و عشقی والا به عدالت طلبی علی (ع) و لبیکی مخلصانه به امام حسین (ع) می خواهد که با عطشی کوتاه در عاشورا و با عشقی راستین به هدایت انسانها در یک نیم روز تاریخ را وام دار خویش کرد.
چرا مرگ بر آمریکا: چون فریاد برائت مردم ایران و جهان به خاطر سیاست های ظالمانه دولت آمریکاست و تا آمریکای صهیونیست پرور هست مرگ بر آمریکا هم هست و تا مردم ایران و آزادیخواهان جهان هستند مرگ بر آمریکا هم هست و در روز سیزده آبان یک بار دیگر میزان مکتبی بودن مردم ایران به نمایش گذاشته خواهد شد، مردم ایران نشان خواهند داد که هرگز نفرت انقلابی خود را نسبت به امریکا فراموش نمی کنند و فریاد برائت مسلمانان در روز سیزده آبان شعار مرگ بر آمریکا ست که اصلی ترین و مهمترین شعار مردم ایران در تظاهرات ضد استکباری مردم ایران است و بسیار پر شور تر و متفاوت تر از سال های گذشته فریاد زده خواهد شد و مردم ایران این روز را به روز برائت از مشرکین و کفار و روز اعتراض به جبهه استعمارگرانه آمریکا به عنوان نماد استکبار ستیزی بدل خواهند کرد.
چرا مرگ بر آمریکا: چون ملت شهید پرور و استکبارستیز ایران همچنان آمریکا را شیطان بزرگ و دشمن شماره یک خود و بلکه جامعه بشری و مخل صلح و امنیت جهانی می دانند که بر اساس ادامه یافتن خوی ظالمانه و مستکبرانه امریکا، همچنان شعار مرگ بر آمریکا به عنوان اصلی ترین و مهم ترین شعار مردم در تظاهرات ضد استکباری یوم الله سیزدهم آبان فریاد زده خواهد شد.
پس چرایی مرگ بر امریکا برای این است که آمریکائیان از کلمه دموکراسی و حقوق بشر و آزادی هر طوری که دوست دارند استفاده می کنند، آنها صلاحیت ندارند که در مقوله هایی همچون حقوق بشر ، آزادی، دموکراسی و امثالهم اظهار نظر کنند، والله که آزادی و حقوق بشر شرم میکند که این انسانهای شیطان صفت نام او را به زبان بیاورند و به راستی که اگر سران کاخ سفید آمریکا و سران جهود رژیم صهیونیستی و کودک کش اسرائیل در روی زمین وجود نمی داشتند جهان خیلی زیباتر از این و جایی بهتر برای زندگی کردن بود و اینک مردم مسلمان ایران و رهروان راستین حسین بن علی علیهم السلام با اقتداری که هزار و چهارصد سال از داشتنش محروم بودند امریکا و اربابان صهیونیست شان را همراه با این آزادی و حقوق بشر و دموکراسی رذالت گونه و جنایت بارشان را به زباله دانی تاریخ می سپارند پس قرار ما همه با هم در روز سیزده آبان، مرگ بر آمریکا.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
امام حسین (ع) مقبول ترین قربانیِ تاریخ
ریشه کن کردن بیماری جهل از جامعه اصلی ترین کار انبیا و اولیای الهی بوده است زیرا تا این بیماری در جوامع علاج نگردد نمی توان انتظار داشت که ارزش های دینی بر جامعه حاکم گردد و امام حسین علیه السلام نیز برای تحقّق این آرمان بلند خون پاک خود را در راه خدا اهدا کرد و بدین سان اصلی ترین دلیل پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام و رهروان راه امام حسین (ع) برای زنده نگه داشتن مکتب شهادت به وسیله عزاداری بر امام حسین علیه السلام نیز جهل زدایی از جامعه اسلامی است و تا درمان کامل این بیماری خطرناک اجتماعی و استقرار حاکمیت مطلق ارزش های اسلامی در جهان تداوم و راه این مکتب ضرورت دارد .
امام حسین (ع) کسی نبود که در برابر ذلت و بیداد سر خم کند و نیز بیم آن داشت که اگر با پذیرش امان نامه کشته هم نشود ذلت بر او و دیگر آزاد منشان رهرو راهش و رهروان پدرش و شیعیانش تحمیل گردد، و او مرگ پر عزت و افتخاری جاودانه را بر زندگی ذلیلانه برگزید، آنها بلند آوازه شدند و غیرت و مردانگی و آزادی و افتخار را برای مسلمانان به خصوص شیعیان تا ابد باقی گذاشتند.
بی شک قیام امام حسین (ع) در زمان و مكان خاصی نمی گنجد زیرا بعد از قرن ها زمانها و مكانها را درنوردیده و برای همه تاریخ نور افكنی خواهد کرد، حسین(ع) با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و خانواده اش که همه از اهل بیت پیامبر خدا بودند برای همیشه تاریخ و تا ابدیت روز عاشورا را ماندگار کرد.
امام حسین (ع) عاشورا را یك مكتب و یک فرهنگ کرد كه باید از آن درس گرفت و در زندگی به كار بست، به ما یاد داد که باید با عاشورا زندگی كرد و در هوای كربلا بال و پر گرفت تا بتوان به مفهوم واقعی اسلام و تشیع دست یافت، امام حسین به تمام جهانیان در طول تاریخ نشان داد که چه کسانی در برابر او صف آرایی کرده بودند و امروز برای بشریت هیچ نقطه مبهم و تاریکی باقی نمانده که در برابر امام حسین (ع) چه گروه جاهل و متحجر و دنیا طلبی صف کشیده بودند.
مردمی که جهالت، زودخشمی، ظاهرگرایی، تردید و هیجانزدگی و خشوع شرك آمیز در برابر ظلم و داشتن تكبر همراه حماقت در برابر مظلوم از خصوصیات آنان بود، اینان کسانی بودند که نرم خویی را همیشه با درشتی پاسخ می گفتند و در عوض در مقابل ظالمان و ستمکاران ناتوان و درمانده بودند، کسانی که عجولانه و بی تدبیر گام پیش می نهادند و تسلیم در برابر ندامت از خصوصیات بارز آنان بود و در صحنه عمل چنان شتاب زده پای در عمل می نهادند كه فرصتی برای تفكر و تدبیر باقی نمی گذاردند و چه زود هم كارشان به پشیمانی می كشید و عجیب تر اینکه برای جبران پشیمانی شان نیز به راه هایی می افتادند كه بازگشتی نداشت و همین روحیه بود که باعث شده بود بنیان خوارج از آنجا شکل بگیرد.
از همین رو می بینیم که اصلی ترین علت قیام و شهادت امام حسین علیه السلام مبارزه با نادانی و جهل زدایی بوده است، و مبارزه با جهل و گمراهی نه تنها هدف قیام سید الشهدا علیه السلام بلکه هدف بعثت همه انبیا و خصوصا بعثت خاتم الأنبیا صلی الله علیه و آله بوده است و اینک کربلا تکه ای از بهشت شده است که بوی عطر یاس و عطر سیب، آسمان و زمین آنجا را فرا گرفته است.
عاشورا حماسه ای بي نظير در تاريخ بشری است که نامش تداعی گر نام بزرگ پرچم دار آزادی، آزادگی و ظلم ستيزی حسين بن علی (ع) است، شخصيتی محوری و بی بديل، که جان های مشتاق و آزادی خواه از هر زبان و ملتی را مجذوب خود ساخته و با جاری شدن بر زبان اهل ذوق و ادب جاودانگی آن را رقم زده است، اما بی شک هرکسی به چشم خاکی خود اين شخصيت الهی را می بيند، به عقل محدود خود آن را درک می کند و به زبان قاصر و در حد بضاعت خود آن را توصيف می کند.
امام حسين (ع) در نهضت مقدسش در روز عاشورا به حفظ ارزشها و زدودن تحريف و بدعت هايى كه نا اهلان بر دين جدش وارد ساخته بودند پافشارى نمود و با نثار جان خويش و يارانش آيين حيات بخش الهى را زنده كرد و با رسوا نمودن حيله گران اموى كه غاصب حكومت در جامعه اسلامى بودند حقانيت خويش را ثابت نمود.
از آن زمانی که فریاد سرخ خون از گلوی عاشورا برخاست پژواکی در قلههای بلند اعصار و قرون در افتاد که تا آن سوی مرز ابدیت طنین افکند و در سینه سوزان عاشقان ایثار و شهادت جاودانه شد، عاشورا روز هجرت آگاهانه و جانبازي عاشقانه در راه دوست بود که پرده از چهره همه زشتیها کشید و پلیدان را رسوا ساخت، عاشورا مشعل فروزان معرفت است که فرا روی انسانها قرار گرفته است.
امام حسین علیه السلام خونش را به آستان الهی هدیه کرد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد تا در طول عمر انسان بهانه ای برای بیداری و ظلم ستیزی باشد، حماسه عاشورا شورانگیزترین حماسه تاریخ بشری است كه نیرومندترین احساسات میلیونها انسان را برانگیخته و از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی در گذشته است و قداست خویش را در میان سایر ادیان نیز حفظ كرده است و هیچ نمونهای از شجاعت، بهتر از شجاعتی كه امام حسین (ع) در روز عاشورا از لحاظ فداكاری و شهامت نشان داد در عالم پیدا نمی شود.
یا ابا عبدالله، یا حسین جان، كربلا خون تو را همواره بر چهره افق مى پاشد و غروب هنگام سرخى آسمان مغرب را به شهادت مى گيرد تا آن جنايت هولناك را هر چه آشكارتر بنماياند و چشم تاريخ را بر اين صحنه هميشه خونين بدوزد و گوش زمان را از آن فريادهای تندر گونه آن عاشوراى دوران ساز پر كند.
یا حسین جان هنوز هیچ کسی قدرت نیافته بزرگی شخصیت تو را درک کند چرا که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا، ای مظهر لطافت و رحمت آخر چگونه میتوان تو را گفت و تو را نوشت، چرا که قلم در ابهامِ شناخت تو ناکام مانده است.
امام حسین (ع) یك درس بزرگ تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است، مراسم حج را به پایان نمی برد تا به همه حج گزاران تاریخ و نمازگزاران تاریخ و مؤمنان به سنت ابراهیم بیاموزد كه اگر هدف نباشد اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد چرخیدن بر گرد خانه خدا با بت خانه مساوی است.
یا حسين جان روز عاشورا آن رايت آزادگى که در دست تو بود كلاس فشرده تاريخى اى بود برای همه نسلها، یا حسين كربلاى تو مصاف نبود، منظومه بزرگ هستى بود و در آن صحراى سرخ و روز آتشگون اگر قيام قامتت در خون نشست اما پيام نهضتت برخاست.
قیام امام حسين(ع) نشاني از زوال ظلم و بيداد بود و دانشمندان و متفکران دنیا همگی اذعان کرده اند که حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام به دنيا نشان داد که اساس ستم هر چند عظيم باشد در برابر حق چون پركاهي خواهد بود که بر باد خواهد رفت، و عاشورا سند سرافرازي شيعيان شد و یکی از درس های بزرگ برای زندگی کردن مسلمانان و شیعیان می باشد.
امام حسین (ع) به عنوان یك مصلح توانست در ملت اسلام حماسه و غیرت ایجاد كند، حمیت و شجاعت و سلحشوری به وجود آورد و با شهادت خویش در پیكره امت اسلامی خونی را به جوشش آورد كه در رونق دوباره اسلام تاثیرگذار شد، امام حسین در طول مبارزه و قیام خود توانست پیام اسلام را به بهترین وجهی به جهانیان برساند و در جامعه آن روز که بر مردم اخلاق شكست و ناامیدی حاكم بود و خلق و خوی منفی ترس و یاس در میان آنان رواج داشت توانست اراده و وجدان امت شكست خورده را به او باز گرداند و اخلاق شكست خوردگی را از ساحت جامعه اسلامی طرد نمود.
یا حسين تو مظهر آيات خدايى و اين صفت از پدر و جد تو در جوهر توست، عباس قمر بنی هاشم درس مردانگى به عالم آموخت و حسرت نوشیدن جرعه آبی را بر دل فرات گذاشت، على اصغر طفل شش ماهه ات اگر بر مرگ خنده و تبسم نكند پس چه كند؟ یا حسین اگر دركربلا بى كس و ياور گشتى اینک چشم بگشا و ببين که خلق جهان مرید و ياور توست، عاشوراى تو انفجارى از نور و تابشى از حق بود كه بر انديشه ها تجلى كرد و شکوفا شد، یا حسین جان تو تاريخ را به حركت درآوردى و زبان زمان را به سرودن حماسه هاى زيباى ايثار و جهاد و شهادت گشودى، لحظه لحظه تاريخ را عاشورا ساختى و جاى جاى سرزمين ها را كربلا کردی.
امام حسین (ع) ضعیفی که باید برای او گریست نبود، او آموزگار بزرگ شهادت است که اكنون برخاسته است تا به همه آنها كه جهاد را تنها در توانستن مى فهمند و به همه آنها كه پیروزى بر خصم را تنها در غلبه می دانند بیاموزد كه شهادت نه جان باختن كه یك انتخاب است، حسین (ع) به بنی آدم چگونه زیستن را آموخت و ماندگارترین باور را بر پهنه زمان نگاشت.
کربلا زیباترین و دل انگیزترین اوج داستان است و شور انگیزترین مسلخ عشق، کربلا قربانگاه ذبح عظیمِ انسان است از آغاز تا پایان، و حسین مقبول ترین و بزرگ ترین و بهترین قربانیِ تاریخ، کربلا جایگاه وصل فرش به عرش است، سرزمینی که قداستش در ذهن هیچ خاکی نمیگنجد، زمینی به بلندای آسمان، کربلا مقتل گلهای رسالت و تجلی گاه با شکوه ترین جلوه ی عبودیت و بندگی است.
تاریخ بشریت نظیر چنین فداکاری را به خود ندیده است هنوز اسرای کربلا به شام نرسیده بودند که علم خونخواهی امام حسین (ع) برافراشته شد و نهضت عظیمی علیه یزید شروع شد، مظلومیت امام حسین بر همگان ثابت شد و پرده از روی نیات پلید و جنایت کارانه یزید و خاندان بنی امیه برداشته شد.
امام حسین (ع) در آخرین لحظات زندگی خود طفل شیرخوار خود حضرت علی اصغر (ع) را قربانی حقانیت قیامش قرار داد و با این عمل اندیشه فلاسفه و بزرگان عالم را متحیر ساخت که چگونه در این دم آخر با آن همه مصائب جانکاه و افکار متلاطم و عطش و کثرت جراحات باز هم از مقصد عالی خود دست برنمی داشت و با اینکه میدانست بنی امیه ستمگر بر فرزند صغیرش هم رحم نخواهند کرد برای بزرگ نمودن مصیبت ها بچه شیرخوار خود را بر سر دست گرفت و تمنای آب کرد ولی با تیری بر گلوی بچه جواب شنید قصد امام حسین (ع) از این حرکت هدایت خلقی بود که زر و زور کورشان کرده بود و گرنه در آن حالت که امام همه یاران و اهل بیت خود را از دست داده بود آب از گلوی آن بزرگوار پایین نمی رفت که تقاضای آب کند، امام در آن لحظه هم تشنه هدایت خلق بود.
تاریخ عاشورا به خوبی نشان داد که هیچ یک از شهیدان و یاران امام حسین (ع) عمدا خودشان را به کشتن نداده اند، و هر یک از شهید شدگان در کربلا را، دشمنان با ناجوانمردی تمام بر سر آنان ریخته و مظلومانه از پای درآورده اند و به اندازه مظلومیت شان بر عظمت و بزرگی اسلام افزوده اند و در این میان شهادت و شهامت امام حسین (ع) از همه مهمتر و از روی دانش و بصیرت و بینش سیاسی انجام گرفته است و این شهادت و شهامت در تاریخ بشریت نظیری ندارد.
قیام امام حسين (ع) تفسير بعثت و ترجمان نبوت و معناي امامت است و عاشورا نقطه اوج امانت ادای انسان بود که تمام مفاهیم انسانی را با ابعاد حقیقی اش در خود متجلی ساخته است و ما برای تو می نویسیم ای قامت سبز اعتراض، ای نهال بارور ایثار، ای جاری زلال متانت، ای آذرخش خشم، تو آیه های توانایی انسان را نوشتی و سرود قدرت ایمان را سرودی و شعر بلند رسالت را نگاشتی ای شکوه عشق و برگ همیشه سبز بر درخت هماره سرخ شهادت.
اینک زندگی ما بعد از حسین (ع) عین محکومیت است، ای کاش از خجالت آب می شدیم تا هیچ گاه روی سیاه ما بر نگاه مادرش حضرت فاطمه الزهرا (س) نیفتد، در هیچ کجای دنیا این رسم امانت داری نیست، در هیچ جای جهان این رسم ارباب و بندگی نیست، بیایید به تمام دنیا فخر بفروشیم برای داشتن چنین ارباب بخشنده ای، بیایید آن طور که باید لطفش را پاس بداریم و حرمتش را نگاه داریم و بدانیم که کربلا این بیابان خشک و بیآب، دریای انسانیت و کمال است اقیانوس بی کرانه ای است که در آن گوهر همه عظمت ها و خوبی ها به رنگ مظلومیت یافتنی است.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
خواب من، خواب پریشان ، خورد من خون جگر
خسته گشتم ای خدا از خورد و خواب زندگی
بهر من این زندگانی، غیر جان کندن نبود
مرگ را هر روز دیدم در نقاب زندگی
پیش دشمن، سپر افکندن من هست محال
در ره دوست گر آماج گه تیر شوم
فرخی
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
چوب ناعادلانه بی تدبیری
آقای رئیس جمهور که دولت قبلی را با چوب ناعادلانه بی تدبیری کوبیدند باید بدانند که با ملتی بزرگ حرف می زنند که انقلاب مشروطه را در تاریخ خود به یادگار دارند ، انقلابی که قبل از انقلاب های مسکو و دیگر انقلاب های مهم جهان شکل گرفته بود، بیرون زدن بیشتر رگ گردن بعضی ها در مصاحبه ها نمی تواند نشانه دلسوزی بیشتر و کار بلدی شان باشد وقتی از مردم ایران تعریف می شود باید به شعور آنها هم احترام گذاشته شود رای دولت قبل در هشت سال قبل شش میلیون از انتخابات جدید بیشتر بود ، پس چرا از مردم ایران تعریف می شود و بعد هم به رای آنها به دولت های مختلف توهین می شود تاریخ برای همه قضاوت خواهد کرد.
به خوبی معلوم می شود که امتیاز گرفتن دولت فقط به اقتدار بیشتر ایران بستگی دارد نه بصیرت و عده و گروهی خاص چرا که آنها فقط تا جایی امتیاز می دهند که ناتوان تر شده باشند ، وگرنه اگر به اعتماد بود که گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی خیلی برش بیشتری برای اعتماد سازی آنها داشت تا اعتدال و غیره .
اگر امریکائیان به عقلانیت کامل در مورد مردم و نظام ایران رسیده باشند دیگر نخواهند گذاشت که ایران کشتی حجت حقانیت خودش را بر نوک اشتباهات آمریکائیان براند، ولی ظاهرا این طور نیست و آنها از سر استیصال و ناچاری به این مذاکرات تن داده اند ، آنها در سوریه ضربه کاری را از ایران خورده اند ، انقلاب اسلامی ایران در قبال چپاولگری ها و تجاوزات آمریکا در موقعیتی بسیار بزرگ تر ، و در مبارزه ای به وسعت یک جبهه جهانی قرار دارد ، نه در موقعیت یک معامله در مذاکرات.
امریکائیان و شخص اوباما با مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران ، توانستند مشروعیتی بر تجاوزات و جنایت هایشان در جهان بر جای گذارند ، و خاطرات آزار دهنده در قبل و بعد از انقلاب اسلامی و کودتاها و مسبب اصلی جنگ ها را از ذهن ها بزدایند ، آنها در پشت حقانیت انقلاب اسلامی مردم ایران، که امید و الگوی مستضعفان و ستم دیدگان جهان شده است پناه می گیرند، مذاکره با جمهوری اسلامی ایران، لباس مشروعیت بر اعمال و کردار آنها می پوشاند، و پشت معنویت انقلاب اسلامی ایران که وظیفه اش دستگیری و پشتیبانی از مستضعفان جهان است پنهان می شوند.
این مذاکرات یک هماورد دیپلماتیک بین ایران و آمریکاست هر چند از اهمیت نقش کشورهای دیگر در مذاکرات نمی کاهد ولی گویای این واقعیت است که هزینه های مورد نیاز برای دستیابی به ادامه مذاکرات و توافقات فقط بر عهده تهران و واشنگتن است نه کشورهای دیگر، همانطور که دیدیم مخالفت هر چند کمتر فرانسه در همین دور آخر، آمریکا به فرانسه می گوید شما هم باید قبول کنید چون ما این طور تصمیم گرفتیم و فرانسه هم با وجود مخالفتش قبول می کند ، و این نشان می دهد که فقط ایران و آمریکا حرف اول و آخر را میزنند و فقط این دو کشور باید از خود مایه بگذارند.
اگر کسی و یا گروهی می گویند ما داریم تلاش می کنیم تا اعتماد از دست رفته ایرانیان را بازگردانیم ، باید پذیرفت این قدرت و اقتدار ایران است که آنها را پای میز مذاکره کشانده است ، اعتماد ملت ها به ایرانیان، به خصوص بعد از انقلاب اسلامی به عنوان یک الگو مطرح هست ، این ربطی به سران سلطه طلب ندارد که اعتماد آنها را اعتمادی جهانی بنامیم، آنها از دولتی مثل دولت انقلابی احمدی نژاد ها وحشت دارند ، اینکه رئیس دولتی مدام به آمریکا برود و در داخل خاک آمریکا ، هولوکاست را که شیشه عمر سران کاخ سفید است را به چالش بکشد، این عرضه انقلابی می خواهد ، کاری هم به درست یا درست نبودن بعضی از کارهای دولت نهم و دهم نداریم ، ولی زمانی این جهت گیری ها گرفته می شد که در سالهای1385 و 1386 اوج تجاوزات نظامی و بدون دلیل امریکا به افغانستان و عراق بود و روزی نبود که ایران را تهدید به حمله نظامی نکنند و شخص و گروهی نمی تواند این را بی تدبیری نام گذاری کند، این جواب منطقی و به حق ایران به جبهه استکبار بود.
خود نگارنده بارها از دولت آقای احمدی نژاد انتقاد کردم ولی نباید حقیقتی تاریخی را تحریف کرد ، چرا که همین قضاوت امروز آقایان را ، نسل های بعد زیر ذره بین می برند ، و این در تاریخ بسیار ناعادلانه خواهد بود که بخواهیم تمکین امریکا و قدرت های جهانی را در حق غنی سازی برای ایران، همه اش را به یک دولت و یا تفکر خاصی اختصاص بدهیم.
این در تاریخ ثبت شده است که انسان های دارای ارزش های بالاتر نمی توانند با یک جبار و متجاوز و دیکتاتور که نمونه واقعی اش همین دولت امریکاست کار کنند ، مهم تر این است که امریکا هم با این انسان های دارای ایمان های قوی و محکم کار نمی کند از بی تدبیری دولت های قبلی گفتن ، و همه انتقاد کنندگان را با یک چوب و ناعادلانه کوبیدن در شان دولت ها نیست.
دولت قبلی بدون ایراد نبود ، ولی کسانی که امروز در سایت ها و روزنامه های شان جشن هسته ای در ایران را ، امروز اعلام می کنند، جشن هسته ای زمانی بود که مقام معظم رهبری دستور شکستن پلمپ آژانس را صادر کردند ، هر زمان که امریکائیان بسته پیشنهادی به ایران داده یا بر ایرانیان تحمیل کند این بوده که خون را با خون بشویند، اگر اتهام ساختن بمب اتمی را به ما نسبت بدهند مهم نیست ، مهم این است که هیچ یک از مردم ایران با این مذاکرات مخالف نیستند که عده ای دارند از این نمد برای خودشان کلاهی بدوزند ، و غیر منصفانه بعضی شایستگی های اشخاص و یا مسئولان در دولت های قبلی را با چوب ناعادلانه بی تدبیری بکوبند.
به خوبی معلوم است که امریکا از ترس جهت گیریهای تند سیاسی کاندیداهایی جدیدی امثال آقای احمدی نژاد ها که با اشتباهی کمتر پا به میدان می گذارند ، این امتیاز را به دولت فعلی داده و در حقیقت برای این که دیگر با آنچنان دولتی در ایران برخورد نکنند حاضر شده اند به دولت اعتدال آقای روحانی باج بدهند و ما از آقای روحانی هم بسیار خرسندیم و امیدواریم که مذاکرات بدون هیچ گونه مشکلی پیش برود ، چرا که دولت تدبیر و مسئولانش کارهای بسیار بسیار سخت تر و خلاقه تری را در ادامه این مذاکرات پیش رو خواهند داشت.
در حالی که اگر از حق نگذریم بی محلی شدید آقای احمدی نژاد به مسببین اصلی و واقعی فتنه1388 چه آنهایی که رسوای خاص و چه رسوای عام شدند ، این بی محلی تا حدودی در بیرون کشیدن فتنه گران بی اثر نبود و همچون تور ماهیگیری همه فتنه گرانی که سالها در پستوها ، زیر زمین ها، سوراخ ها ، گوشه ها و زاویه ها مترصد فرصت بودند را بیرون کشید و در توری بزرگ گرفتار کرد و اگر کسانی دولت نهم و دهم را به خاطر توافقی که فقط نمره اش و امتیازاتش نسبت به توافقات در سال1382 بیشتر است به چالش بکشند بی انصافی می کنند و این موفقیت هم به خوبی پیشرفت است، خیلی خوب است که عدالت در گفتار و کردار رعایت شود.
باز هم از دولت فعلی تشکر می کنیم چرا که باعث شدند ملت ها و حتی دولت های جهان بهتر بفهمند ، سران کاخ سفید شجاعت شان را در مصاف با ایران با ترسی آمیخته به شرم باخته اند و جرات یک گفتگو با ایران را ندارند ، فقط به توجیه کردن این معنی هستند که ما توانستیم با دادن امتیازات ، مدتی جلو ساختن سلاح های هسته ای ایرانی ها رو بگیریم ، چون خوب می دانند که ایران به طرف ساخت بمب اتمی نمی رود و تنها کشوری است که آنها نگرانی از ساختن بمب اتمی در این کشور ندارند ، چرا که بمب اتمی قدرت نمی آورد زمانی قدرت چانه زنی در مذاکرات را بالا می برد ، این نشان از قدرت ایران و سرسپردگی آنان پیش صهیونیست ها دارد و به خوبی نشان می دهد یک کشور برای به دست آوردن اقتدار در دنیای امروز، به چیزی بیشتر از لبخند های دیپلماتیک و داشتن تدابیر شخصی و گروهی خاص درون یک دولت نیاز دارد.
مذاکرات ژنو اگر انشالله طبق برنامه تا آخر پیش برود و ادامه یابد برای ایران یک برد محسوب می شود جدای از اینکه برای امریکا هم برد است البته برای آمریکا نساختن بمب اتم در ایران برد نیست، ولی باید بپذیریم که این مذاکرات پایان مصاف ما با استکبار آمریکا نخواهد بود ، تاریخ آمریکا به ما می گوید که آنها مثل آب خوردن مذاکرات و حتی قرارداد های بین المللی شان را به راحتی ندیده می گیرند البته گفتن مرگ بر آمریکا در سیزده آبان امسال که بعضی از همین آقایان مخالفش بودند در پذیرش این مذاکرات بی نتیجه نبوده است و گفتن بعضی کارهای درست دولت قبلی هم معنی اش این نیست که دولت فعلی نمی تواند کارایی آنها را نداشته باشند.
اگر كشورهاي غربي به اين نتيجه نمي رسيدند كه تحريم ها عليه ملت ايران كارساز نيست و در پيشبرد اهداف آنان موفقيت آميز است تن به چنين توافقنامه اي نمي دادند و همچنان بر طبل تحريم ها مي کوبیدند و این توافق آنها در سایه تحمل مردم ایران در سختی های اقتصادی و بعضی تدبیرهای دولت قبلی به دست آمد که توانستند همراه مردم تهدیدها و تحریم ها را به فرصت و جهشی علمی برای مردم ایران تبدیل کنند ، همین که دولت توانست مذاکرات را به نتیجه برساند هنر کرد و نقطه قوت دولت به حساب است چرا که همین استارت می تواند ظرفیت های نهفته مردم ایران را شکوفاتر کند.
چرا که امریکائیان در همین حد هم دچار تناقص گفتاری شده اند رئيس جمهور آمريكا بيان مي كند كه ايران با توجه به تاثير تحريم ها پاي ميز مذاكره آمده است ، 24ساعت بعد وزیر خارجه اش اعلام می کند، تشديد تحريم ها عليه ايران بی اثر بود و ايرانيان با تحریم ها از مواضع خود عقب نشینی نکردند ، و برای اینکه خودش را بهتر از هم قطارانش توصیف کند می گوید ما راهی جز توافق نداشتیم، زیرا ایران در سال 2003 که به دولت قبلی آمریکا پیشنهاد توافق داد164 سانتریفیوژ داشت و ما توافق را نپذیرفتیم و حالا ایران19 هزار سانتریفیوژ دارد ، پس نشان می دهد که از ترس بیشتر در پیشرفت غنی سازی ایران ، این مقدار امتیاز را داده اند ، دیپلماسی ایران هم برای جهانی تر شدن به چنین تجربه هایی نیاز دارد.
پر واضح است که نتیجه عقلانی بگیریم که این توافق يك دستاورد ملي است كه تمام آحاد مردم ايران در آن شريك هستند و ثمره مقاومت10 ساله مردم و دولت های ايران بوده است ، و نگوئیم بی تدبیری دولتی خاص و یا تدبیر گرایی دولت دیگر، باعث این اتفاق شده است که این عین بی انصافی ست.
دولت محترم همت کرد چرا که توافق هسته اي ايران و 1+5 به یک معنی شكستن سد تحريم ها و به رسميت شناختن حق غني سازي ايران به خودي خود است ، قعطنامه های قبلی من بعد، سنديت خود را طبیعتا از دست خواهند داد ، چرا كه قعطنامه ها فقط به بهانه استفاده ايران از سوخت هسته ای ساخت بمب اتمی صادر شده اند و دیگر حتی برای متحدین آمریکا مثل قبل اثر گذار نخواهد بود.
فقط ما نبردیم ، آنها هم که توانستند سطح علمی ما را تا یک جایی متوقف کنند البته این علم در ساختن سلاح بود و به درد ایران نمی خورد برایشان کافی است و امتیاز برگ برنده ما ، یعنی آس ما را در بازی در مذاکرات را گرفتند ، بیست درصد غنی سازی می توانست قدرت امتیاز گیری بیشتری هم داشته باشد و مسلما امریکایی ها هم این قدر نرم نیستند که به بهتر از چیزی که نگیرند بهتر از آن را ندهند، البته همین که دولت محترم توانست سد تحریم ها را بشکند خیلی کار مهمی انجام داده است ، آرزوی توفیق برایشان داریم و هم چنان که حضرت آقا (حفظ اله) صریحا همان اول فرمودند که به لطف و مدد الهی و دعای مردم همراه با ارزش ها به بهترین نحو مذاکرات و توافق ها ادامه پیدا کند.
و چون مردم شیعه ایران این حماسه تاریخی را رقم زدند باید این سروده را به مردم عزتمند و با شعور و سرافراز ایران با هر گونه سلیقه ای خواند:
آمریکا و ایادی اش و دشمنان داخلی و خارجی نظام مقدس جمهوری اسلامی باید بپذیرند که مردم عزتمند ایران هر زمانی که ببینند دشمنانشان به حق عمل نمی کنند و از باطل هم دست نمی کشند ، بیشتر در راه حق گام بر می دارند و به دیدار خداوند و به جهاد در راه خدا می شتابند چرا که مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز مایه دلتنگی نمی بینند: زمانیکه حق سر به زیر است ، زمانی که دین و مروت پایمال و زبون و اسیر باشد ، مهر به لب نهادن گناه است و خاموشی بدترین اشتباه است ، چرا که این اساس و مرام حسین است ، روح و رمز قیام حسین است ، یا که آزادگی یا شهادت ، حاصلی از کلام حسین است ، شیعه حسین همین سان غیور است که تا ابد از زبونی به دور است ، خدایا: شیعه و تن به بیداد دادن !؟ شیعه و مهر بر لب نهادن!؟ شیعه و در مذلت فتادن!؟ شیوه شیعه هرگز نه این است ، شیعه نبود هر آن کس این چنین است ، واندر آنجا که ظالم به مستی بر سر خلق می کوبد آزاد ، واندر آنجا که ظلم و بیداد می کشد از قلب مظلوم فریاد ، راستی زندگی ناگوار است و مرگ بالاترین افتخار است ، زآن شهید سر از دست داده ، زآن فداکار در خون فتاده ، جاودان آید این بانگ پر شور لا الاالموت الا سعادت.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
فکر انقلابی، گفتار و رفتار انقلابی
این فقط در زبان تعارفات سیاسی دیپلماتیک است که ملت ایران را با ملت آمریکا مقایسه کنند و آنها را دارای آرمان های بزرگ بدانند، و گرنه خود سران کاخ سفید هم می دانند که اصلا و ابدا این طور نیست، این آرمانگرایی ملت ایران است که فرهنگ در صدر آن قرار دارد و حرف اول را می زند، در حالی که در آمریکا بورس های وال استریت به آنها می گوید تا سه ماه دیگر چه طور فکر کنند و زندگی کنند، زمانی در جنگ سی و سه روزه لبنان، خانم رایس هم از آمریکایی های آرمانگرا سخن می گفت، ولی این طور نیست فقط پنج روز کاری و دو روز تفریح است که در بین مردم آمریکا حرف اول را می زند و فرهنگ در آنجا در مرحله بعدی قرار دارد، و این غول های بزرگ صنعتی و بورس های آمریکا است که سیاست، اقتصاد و طرز تفکر مردم آمریکا را در دست گرفته اند، این توهین به ملت آمریکا نیست، فقط نمی شود این دو ملت را با هم و در کنار هم مقایسه کرد.
ایرانیان دارای ملتی هستند که زودتر از تمام کشورهای مشرق زمین آسیایی، و خاور میانه برای آزادی و حذف دیکتاتوران و سلاطین خودکامه و استقرار مشروطه به رهبری روحانیون و سیاسیون آزادیخواه قیام کردند و هزاران شهید دادند، ولی به دلیل مداخلات استعماری بریتانیا در بوجود آوردن اختلافات داخلی و حذف روحانیون و نخبگان آزادی خواه سیاسی، دوباره بیشتر از نیم قرن گرفتار استبداد پهلوی شدند.
در آن زمان همه ملت های مشرق زمین و حتی خیلی از ملت های اروپایی همچون روسیه بیدار شدند و فهمیدند که چقدر از حیث علم و تمدن تکنولوژی نسبت به اروپائیان عقب مانده اند و در این میان کشورهایی بودند که تلاش خود را کردند.
حالا که جمهوری اسلامی توانسته است به طور معجزه آسایی در مدت سی سال خودش را به قله های علم و پیشرفت هم طراز با جهان امروز برساند، کشورهای های 5+1 تصمیم دارند، انرژی صلح آمیز هسته ای، و پیشرفت های دیگر ایران را که مردم ایران به بهای خون پاک عزیزترین فرزندان خود به دست آورده اند را، با وعده دادن تکه نانی از چنگ شان در بیاورند، و اینک افرادی و جریاناتی در داخل کاسه داغتر از آش شده اند و مسبوق به سابقه هم هستند و دلسوزان به نظام را با چماق تندرو بودن می کوبند.
بعضی از افراد و جریانات، برای اینکه انقلابی حرف بزنند و عمل کنند باید انقلابی فکر کنند، و این هم یکی دیگر از طنزهای تلخ زمانه ماست که خوش باوری را زیاد به یادگار می گذارند، چون ماهیت ذات وجودی دشمن، درنده خویی است، کلماتی همچون، صداقت، حقوق بشر، پایبندی به گفتار و رفتار و امثالهم ارزش های خوبی هستند ولی حیف که آمریکائیان از داشتنش بی بهره اند.
آمریکائیان در این مرحله تحریم ها را به خیال خام خود، تنها برگ برنده خود می دانند، و محال است که آن را از دست بدهند، و ما باید بپذیریم که با پیشرفت های صلح آمیز و پیشرفت در قله های علم روز جهان است که می توانیم پیشرفت و بهبود وضعیت اقتصادی و اقتدار بیشتر ایران را رقم بزنیم و در مذاکرات 5+1 از آنها امتیاز بگیریم.
تلاش های سیاستمداران غرب به رهبری آمریکا برای ایجاد فرهنگ ایران هراسی و اسلام هراسی، یکی از اهداف اصلی این تلاش ها برای جایگزین کردن یک دشمن خیالی است که با فروپاشی کمونیست به تاریخ پیوسته است، اینک سیاستهای توسعه طلبانه و استعماری آمریکا و غرب بدون حضور یک دشمن فرضی مشروعیت لازم را برای جنگ های بیشتر را نخواهند داشت، و بدون جنگ و تفرقه و فرقه گرایی نمی توانند به ثبات امنیتی و ادامه حیات ذلت بار ایادی شان همچون اسرائیل غاصب و ارتجاع عرب امیدوار باشند.
در حال حاضر سیاست مداران آمریکایی دقیقا نقش سگ ترسوئی را بازی کنند که نه جرات مبارزه کردن با مردم عزتمند ایران را دارند، و نه می توانند مخالفت و دشمنی خودشان را آشکار سازند، همچنین نمی توانند از خوی حیوانی شان بگذرند، فقط گاها از سر استیصال، یا پارس کرده و چنگ و دندان نشان می دهند، و یا همچون قبل، ولی ناامیدانه تر تحریم ها را ادامه می دهند، ولی بدانند که مردم ایران ثابت کرده اند که بر مکر شیاطین واقف هستند و به موقع آن را در هم می کوبند.
امریکائیان شکست خوردگان سردرگمی هستند که نمی توانند به هیچ طریقی با ایران بجنگند، چرا که آنها ایران با نفت را می خواهند، آنها همانطور که خودشان میگیویند ایرانی مرده را دوست دارند، آنها ایرانی دیکتاتور زده را دوست دارند که مثل رژیم ستم شاهی، مردم با گوشت و پوست خود زیر یوغ دیکتاتوران رنج بکشند.
آنها خودشان را که دیگر نمی توانند فریب بدهند، و ظاهرا نتیجه این مذاکرات اگر با تحریم های دیگر همراه شود، همچون مذاکرات ایران و برزیل و ترکیه که با همکاری ژاپن در سال2010 انجام گرفت، خواهد شد، که برای میانجیگری برای برنامه هسته ای ایران پا جلو گذاشتند و بازیچه سران آمریکا و لابی صهیونیستی در آمریکا قرار گرفتند، و به شدت هم از آمریکائیان رنجیده خاطر شدند، ظاهرا کشورهای 5+1 خصوصا اروپائی ها، باید عواقب سیاست های رذالت گونه دوستان امریکایی اسرائیلی خود را بچشند.
از آنجایی که کینه توزی آمریکائیان در مقابل شکست از ایرانیان، خصومت و اختلاف عمیقی را بین خود سران آمریکا به وجود آورده است، آنها تا زمانی که شکست کامل خود را نبیینند راه رفته را باز هم خواهند رفت، و همین نگرش بوده است که دست مذاکره کنندگان را در مذاکرات های قبلی بسته است، و موجب شده تلاش های دیپلماتیک راه به جایی نبرد، در حقیقت قدرت و اقتدار ایران در همه زمینه ها چه اقتصادی، چه نظامی و صنعتی و غیره…. به تضعف آمریکائیان بستگی دارد، همچنین قوی تر شدن آمریکا برای ماندن در جهانی تک قطبی، به تضعیف ایران بستگی دارد، تاریخ انقلاب اسلامی به خوبی نشان می دهد، کسانی که کینه توزانه با نظام مقدس ایران اسلامی درافتاده اند به شدت شکست خورده و روز به روز شکننده تر و تحقیرتر می شوند.
پیمان شکنی، تضاد در رفتار و گفتار و خیانت و جنایت کردن، در ذات وجودی سیاست مداران امریکایی می باشد، و دیگر به شدت حتی برای دوستانشان هم زننده شده است، نظام سرمایه داری غرب خصوصا امریکا، که به برکت پیروزی در جنگ جهانی دوم موفق شده بود، بدون توجه به تعهدات انسانی و اجتماعی جوامع دیگر دنیا، که با همه معیارهای انسانی و اجتماعی و پیشرفت، صلح و رفاه دیگر کشورها در ستیز بود، توانسته بودند در دنیا بر همه چیز مسلط شوند، ولی دیگر نمی توانند با دنیای امروز پیوندی برقرار کنند، اکنون زمان تغییر بازیگران فرارسیده است.
جامعه نوین تمدن اسلامی بنا نمی شود مگر بر ویرانه های نظام سلطه طلب نظام سرمایه داری، و این ویرانه های سرمایه داری غرب پیکرهای استثمار زده ای هستند که هنوز هم خون انسانهای بی گناه در آن روانست، مردم ایران به دانایی کامل در این مورد رسیده اند و این دانایی برای بوجود آمدن تمدن اصیل اسلامی لازم و ضروری بود، و حالا این مسئولیت خطیر را انقلاب اسلامی و مقاومت منطقه به رهبری جمهوری اسلامی ایران به عهده گرفته است.
جمهوری اسلامی ایران در حال تبديل شدن به یک الگوی جامع برای ملت های آزاده است، دشمنان همیشگی ایران در حین اینکه می خواهند جلو پیشرفت ایران را بگیرند، فشارهای اقتصادی خود را هم دو چندان کردهاند، تا ملت ايران را به زانو درآورند، اما غافل از اینکه مردم با بصیرت ایران، با استعانت از خون سرخ سیدالشهدا (ع) و رهنمودهای مقام معظم رهبری، توانسته اند با مقاومت، شجاعت و ایثار خود قله های علم و فناوری را یکی پس از دیگری فتح کنند، و این باور قلبی ملت ایران است که معتقدند، فقط با اطاعت کامل از ولایت است که می توانند با جلادان تاریخ در بیفتند.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
مرگ بر آمریکا نیاز زمانه ماست
بینش سیاسی بچه های انقلاب که فعلا در راس امور اجرایی هستند باید چراغی روشن در راه درک مسائل و مشکلات اقتصادی جامعه ایران باشد تا عده ای را که در میان خودشان با امید واهی و در تاریکی تفکر سیاه خود به امید دلسوزی غرب، برای نجات اقتصاد ایران هستند را توجیه کنند، و آنها را نسبت به مجاهدان و سربازان واقعی ولایت بیدار و بینا کنند و بپذیرند که سربلندی مردم ایران بی تردید از گذر مقاومت رقم خواهد خورد نه فقط میز مذاکره.
ایران امروز دشمنان کینه توزی دارد که جز به منافع خود نمی اندیشند، و در این راه کشتن هزاران هزار انسان و نابود کردن زیر ساخت های کشورهای هدف، و اقدامات جنایت کارانه در آنجا را مشروع، که حتی حق خود می دانند.
روح دیکتاتوری و چپاولگری مدرن در تمام سیاستمداران و نخبگان آمریکایی از طبقات پایین تا طبقات منور الفکرشان به بهانه دفاع از منافع مشروع و نامشروع شان رسوخ کرده است و سران کاخ سفید وقتی که حق خود بدانند که کشورهای دیگر را استثمار کنند ذاتا یک متجاوز و دیکتاتور هستند و یک دیکتاتور زمانی که شکست را بپذیرد و ناچارا تن به مذاکره بدهد یک دیکتاتور ذلیل شده است نه یک دیکتاتور اصلاح شده.
در حقیقت ترس از نابودی اسرائیل و امنیت شکننده اسرائیل است که آمریکا را مجبور به عقب نشینی و مذاکرات با ایران کرده است و هر چه قدر اسرائیل در خطر بیشتری قرار بگیرد آمریکائیان امتیازات بیشتری می دهند.
و حالا روز از نو روزی از نو، و بازرسیهای خارج از حد متعارف آژانس از تأسیسات هستهای ایران شروع می شود، آیا نباید این بچه های انقلاب که در راس امور هستند این موضوع را به طرف غربی بفهمانند، که این شما هستید که باید اعتماد مردم ایران را جلب کنید، ما به قدر کافی اعتماد سازی کرده ایم ، کارنامه سیاه آمریکائیان را پنهان کردن هنر نیست، آنها لبخند به لب، و با دشنه ای پنهان در پشت به جلو می آیند و مترصد فرصتی هستند تا ضربه های دیگر خود را به ایران بزنند.
این کلمه برد برد که بعضی ها به کار می برند معنی واقعی اش چیست، هی امتیاز بدهیم و بگویم برد برد است، مگر میشود هر دو طرف دعوا و یا دو کشتی گیر به برد برد برسند و اگر منظور منافع مشترک است که ایران و آمریکا هیچ منافع مشترکی در حال حاضر ندارند، جز اینکه آمریکا همه برگ های برنده خودش را از دست داده است و چرا مسئولان دولتی اینها را ندیده می گیرند و دائما مردم را از تحریم های بیشتر می ترسانند.
آمریکائیان خوب فهمیده اند که از این به بعد فقط با ترساندن تحریم های بیشتر می توانند از ایران امتیاز بگیرند و اگر تحریم های بیشتر آنان کاری بود، آنها تن به همین مذاکرات هم نمی دادند و بلافاصله قبل از مذاکرات تحریم های بیشتر را برای از بین بردن نظام ایران به کار می بردند، بعد مذاکره می کردند، تاریخ سیاسی آمریکا به ما می گوید وقتی آنها با کشوری استارت تقابل سیاسی می زنند زمان زیادی می گذارند، و چرا ما با یک وعده تو خالی آنها باید هی اعتماد سازی کنیم و برگ های برنده خودمان را یکی به یکی از دست بدهیم.
کسانی که اینک در راس قوه اجرائی کشور هستند و نام بچه های انقلاب را یدک می کشند خوب می دانند که تلاشهای دیپلماتیک باید با مقاومت همراه باشد ،مرگ بر آمریکا نیاز زمانه ماست و مسئولان باید در همه کارهایشان الگو و نمونه باشند، چرا که هر حرکت و گفتار آنها را به حساب یک انقلابی می نویسند چون بچه های انقلابند.
حافظه قوی لازمه کار دیپلماسی ارزشی است، امریکا با ادعای حقوق بشر تطهیر نمی شود، مذاکرات آنها با ایران نمی تواند دلیلی بر سرپوش گذاشتن جنایات آنها باشد که هنوز هم خون جوانان انقلابی و شیمیایی شده ما را در آسایشگاهها بر زمین می ریزند، وقتی از شهدای پر افتخار ایران و مادران شهید و از جانبازان در آسایشگاهها بازدید و دلجویی می شود باید به آرمانهای آنها هم احترام گذاشته شود.
بدون شک ایران می تواند با اسناد محکم و مستند تاریخی و حقوقی خود در مجامع بین المللی از حقوق خود دفاع کند، چرا ایران باید با کشور مستعمره زده امارات، برای حفظ وطن خود وارد مذاکره شود، ایران ظرفیت های پنهان شده زیادی دارد و چون سی سال در تحریم و فشار بوده است با یک سیاست گذاری صحیح می تواند استعداد های نهفته سی ساله اش را شکوفا کند و این سیاست گذاری نمی تواند فقط در امتیاز دادن خلاصه شود.
رئيس دیپلماسی کشورمان ظاهرا اگر موقعیتی گیرشان بیاید بدشان نمی آید در حوزه سیاست خارجی در خدمت خط سازش قرار بگیرند، زمانی با درستی می گویند که قرارداد های قبلی ایران و آژانس به تاریخ پیوست و باز در جایی دیگر ادعا میکنند ما مذاکرات را فدای دوستی با همسایگان نمی کنیم و از جزیره ابوموسی مایه می گذارند و باز بدتر از آن ادعا می کنند که امریکا با یک موشک می تواند کل سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد.
آیا ایشان به راستی نمی دانند که مذاکرات ژنو ، مدیون نفوذ و اقتدار نظامی قدرتمند ایران در عراق و افغانستان و سوریه و لبنان است، که آمریکا را در این مناطق به شکست کشانده است، آن پهباد بدون سرنشین ایرانی بود که به قلب فلسطین اشغالی می رود تا ایشان به راحتی بتواند در عرصه دیپلماسی بر سر جان کری داد بکشد، مهارتهای شخصی ایشان و تدبیر و اعتدال نمی توانست باعث داد کشیدن ایشان بر سر وزیر خارجه آمریکا بشود، البته داد کشیدن هنر نیست، منظور اقتدار ایران است، که چنین اجازه ای را به ایشان در مذاکرات داده است، و این اقتدار با یک موشک آمریکایی از بین نمی رود.
نخبگان سیاسی و نظامی جهان باور دارند که شکستهای آمریکا در عراق و افغانستان و به خصوص پیروزی بزرگ ایران در جنگ نیابتی ایران و آمریکا در سوریه باعث شد ایشان بتوانند چند امتیاز کوچک را از آمریکا، آن هم در صورت توقف پیشرفت هسته ای ایران بگیرند که الان به نام خود ثبت کرده اند.
کسانی که چنین ایدئولوژی و آرمانی را تعقیب می کنند، به دیگران می گویند عرصه سیاست خارجی عرصه ایدئولوژی و آرمان نیست و عرصه واقعیت است، و این طنز تلخ بعضی از بچه های انقلابی ماست که در مسئولیت های بالا می خواهند واقعیت را نه بر مبنای حقیقت و آزادی بلکه بر مبنای قدرت تعریف کنند، در حالی که این نشانه یک ملت فعال و آرمانگرا نیست و مردم ایران با درک صحیح از واقعیات، آن را بر مبنای حقیقت و آزادی و بر مبنای عدالت و نه قدرت شکل می دهند.
اگر رئیس دانشگاهی اقدام آمریکا در سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی را توجیه می کند باید بگوید که اگر فرزند یا برادر و یا یکی از اقوام درجه یک ایشان در هواپیما می بود و شهید می شد باز هم این جنایت را توجیه می کرد، که اگر توجیه می کرد یک ماکیاولی تمام عیار است اگر هم توجیه نمی کرد که خودش حرف خودش را رد کرده است.
ایرانیان به جهانیان نشان دادند که در مبارزه با آمریکا توانستند به پیشرفت های بزرگ و حیرت آوری برسند، و چون آمریکا قدرت دشمنی دیروز را با ایران ندارد، ایرانیان می توانند به راحتی از او جلو بزنند، چرا که ایران دانشمندان ناشناخته زیادی همچون طهرانی مقدم ها دارد که با جان خود پیشرفت را برای ایران و اسلام به ارمغان می آورند، آمریکائیان اگر هم بمیرند نمی توانند در آن جامعه مادی زده و فاسد خودشان حتی خواب داشتن چنین دانشمندانی را ببینند.
آمریکائیان باید بدانند که مردم ایران اجازه نمی دهند یک قدرت استکباری بخواهد حقوق آنها را برای شان تعریف کند، همچنانکه اجازه نمی دهند کسی بخواهد برای حقوق و آزادی ملت بزرگ ایران شرط و حدود تعیین کند.
جهانیان تازه دارند می فهمند که ولایت برای مردم ایران چه موهبتی است و امام ما امروز تابعي مي خواهد که گفتار و کردار و اعمالش نشان از تابع بودن بدهد، بچه های انقلاب وقتي ادعای انقلابی بودن را مي کنند بايد همه اعمال آنها از گفتار و کردارشان انقلابی باشد.
امتیاز دادن هنر نیست هر چند ما به تاسیسات هسته ای خود در نساختن بمب اتم مطمئن باشیم، نباید برگ های برنده خود را از دست بدهیم، وقتی که آنها علنا می گویند دیپلماسی ما باید همراه با قدرت باشد ما هم باید به سران کاخ سفید در آمریکا بگوییم که در ایران دولت ها و نوع جنس حرف ها عوض می شود اما راه و رسم امام راحل همچنان ادامه دارد.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
زمین گیر شدن آمریکا در خاور میانه
سران فعلی کاخ سفید در آمریکا، نباید نقش احمقانه ای را که دارند بازی می کنند را خیلی باور کنند، به خصوص که تاثیر گذاری استراتژیک در خاورمیانه این روزها در دستان پر توان و قدرتمند ایران قرار گرفته، و ما باور داریم که مذاکرات ژنو برای آنها همچون تخته پاره ای در برابر امواج مهیب اقیانوسی را دارد تا بتوانند با آن خودشان را به ساحل نجات برسانند.
شرایط آمریکا و اسرائیل در مقابل ایران بعد از شکست شان در سوریه و لبنان، بسیار مایوس کننده شده است، سران کاخ سفید احساس میکنند که وجود مذاکرات چنان برای آنها تعیین کننده شده است که نباید کسی به این نیاز شدید آنها به مذاکرات پی ببرد، علی الخصوص که آمریکا در بحرانی ترین شرایط خودش قرار گرفته است، و مذاکرات با ایران برای حفظ هژمونی آمریکا در جهان ، بسیار حیاتی و تعیین کننده شده است.
اگر هم تحریم های جدید و نه چندان مهمی را که به تازگی تصویب کرده اند، فقط به خاطر امتیاز ندادن بیشتر و گرفتن امتیازات بیشتر در مذاکرات آتی با ایرانیان باشد، تا دیپلماسی ایران را از حالت تهاجمی خارج کرده و به حالت دفاعی در آورند، همچنین می خواهند اندازه تشنه بودن مسئولان ایرانی به مذاکرات را محک بزنند.
آنها، دهان دریده ی خود را باز می کنند و به خود اجازه می دهند که در لفاظی هایشان مشکل ایران و آمریکا را فراتر از مذاکرات هسته ای بدانند، و این فقط برای امتیاز گیری بیشتر در مذاکرات است نه قطع مذاکرات، چرا که حتی روزنامه واشنگتن پست، خروج آمریکا از بدبختی هایش در منطقه پر تلاطم خاور میانه را تنها از طریق مذاکرات با تهران ممکن می داند.
در این مرحله از تاریخ ایران و آمریکا که بعد از سی و سه سال، از قطع رابطه تنبیهی آمریکا با ایران می گذرد، این مذاکرات ژنو است که آبرو و حیثیت آمریکائیان را در جهان، در دستان نیرومند ایران قرار داده است.
برای ایران هم تا زمانی که آمریکائیان به درستی به مذاکراتشان پای بند باشند یک پیروزی خواهد بود، چرا که ایران در مدت سی و سه در تحریم، اینک با همین استارت به راحتی می تواند، کم کم ظرفیت های نهفته خودش را شکوفا کند، و طبیعتا کشورهای دیگر تمایل زیادی به حمایت از راهبرد ایران و حمایت از مسیر رفع تحریمها نشان خواهند داد.
این سیاست اصلی انقلاب اسلامی بود که تهدیدها را به فرصت و فرصت ها را به پیشرفت و مقاومت علیه دشمنان ایران تبدیل کرده است، و با پشتوانه یک دهه تلاش و داشتن بیست هزار سانتریفیوژ در حال چرخش پای میز مذاکره رفتن ادعای زیادی نمی خواهد، هم چنان که هر انتقاد کننده ای را با چماق گرانی کوبیدن هم هنر نیست.
ظاهرا دوستان آقای روحانی هنوز هم از حال و هوای فضای انتخاباتی خارج نشده اند و تا قدرت دارند و به نوبت دوستان صمیمی اصلاحاتی و کارگزارانی خود را به بهانه چرخیدن زندگی مردم بر سر کار می آورند و نیروهای ارزشی را کنار می گذارند.
و گویا این حرفهای تکراری، تمام شدنی نیست، کسانی که مدام دولت قبلی را می کوبند باید کمی حرف زدن خود را اصلاح کنند، یعنی می خواهند بگویند مردم ایران که دولت قبلی را انتخاب کرده اند یا شعور کافی نداشته اند، یا دولت قبلی، مردم ایران را فریب داده است، که در هر صورت توهین به ملت ایران تلقی می شود، این کاملا درست است که دولت قبلی در دو سال آخر راه خود را عوض کرد، ولی این دلیل نمی شود که نیروهای ارزشی در دستگاه ها و ادارات دولتی و خصوصی را با همین بهانه ها برکنار کرد.
همه خوب می دانند که امتیاز گرفتن بیشتر از آمریکا به شکنندگی امنیتی بیشتر اسرائیل بستگی دارد، این روحیه مبارزه و استکبار ستیزی و دفاع از مظلوم در سوریه و لبنان و غزه است که امنیت ملی و اقتصاد ایران را بیشتر شکوفا خواهد کرد، و باعث گرفتن امتیازات اقتصادی و امنیتی در پای میز مذاکره خواهد شد.
کسانی که دغدغه چرخش زندگی مردم را دارند باید بپذیرند که امتیاز گرفتن در مذاکرات و رفاه اقتصادی بیشتر برای مردم ایران در میز مذاکره از گذر مقاومت رقم می خورد، تا بتوانیم مانع معادلات جهانی آنها شویم، آنها دیگر قدرتی ندارند تا با ملتی که تا رسیدن به افق بلند تمدن اسلامی راهی زیادی در پیش ندارند، دشمنی کنند.
آنها اجبارا از در دوستی مصلحت جویانه با ایران در آمده اند، درست است که ایران خواهان توافق است اما نه هر توافقی، بلکه یک توافق خوب، ایران امروز آنقدر ضعیف نیست که یک توافق بد را به توافق نکردن ترجیح بدهد، این باید دغدغه آنها باشد که نگران پایبندی ایران به مذاکرات باشند.
بعد از پیروزی در جنگ جهانی دوم آنها مناسباتی را شکل داده اند که حد و حدود پیشرفت دیگران باید با توافق آنها صورت بگیرد، از نظر آنان حق دیگران وقتی است که رضایت و اعتماد آنها جلب شده باشد، و در حال حاضر ظاهرا این کار را در مذاکرات با دادن امتیاز بیشتر با ایران فراهم کرده اند، ولی ایران با یک سیاست گذاری صحیح می تواند شرایط بهتری را فراهم کند.
اوباما برای تعهد آمریکا نسبت به امنیت اسرائیل، از کلمه مقدس استفاده می کند و می گوید: اگر از من بپرسید چند درصد احتمال دارد که این توافق به نتیجه برسد اگر پنجاه- پنجاه باشد ما باید تلاش خود را بکنیم ، با یک سیاست گذاری صحیح، مسئولان ایرانی می توانند آنها را مجبور به نود – ده و یا بیشتر هم کنند، همچون زمانی که حق داشتن غنی سازی و داشتن چند عدد سانتریفوژ را به ایران ندادند و باعث شدند اینک نوزده هزار سانتریفوژ در ایران بچرخد و اینک هم مجبور به نود – ده ، هم خواهند شد، اینک آنها بالاجبار به پای میز مذاکره آمده اند و نقش سگ ترسویی را بازی می کنند، که نه جرات مبارزه دارد و اجبارا هر از چندی، پارس کرده و دشمنی خود را ادامه بدهند.
با این مذاکرات در مبارزهاي قرار گرفته ایم که نبايد در تخاصم جاهلانه و سازش منفعلانه درآييم، و پیشرفت در این مذاکرات ثمره خون شهدا، مقاومت مردم و تیم های مذاکره کننده قبلی، به خصوص بینش سیاسی و راهبردی مقام رهبری طی سال های گذشته بوده که اینک به اینجا رسیده است، و هیچ دولتی نمی تواند اینها را به نام خودش ظبط کند.
مبارزه با آمریکا صرفا شامل طیفی از مذاکره، رقابت و تخاصم مستقیم را در بر نمی گیرد، انقلاب اسلامی به تناسب زمان و در هر شرایطی، هوشمندانه شیوه مناسبی از مبارزه را انتخاب کرده است، ممکن است کاستی هایی بوده باشد، ولی راه انقلاب درست بوده است.
تمامی جنگ های مستقیم و غیر مستقیمی که آمریکا در خاورمیانه با پول های نفتی ارتجاع عرب منطقه، برای برهم زدن توازن قوا و در دست گرفتن نقاط ژئوپولتیک خاور میانه، برای حفظ جهان تک قطبی طراحی و انجام داده است، ولی می بینیم امروز این خود آمریکا و هم پیمانان منطقه ای و جهانی اش هستند که دچار شکست، سرخوردگی و تحقیر در منطقه شده اند.
آنها به خوبی نشان داده اند که تمام دغدغه شان نگه داشتن خوی حیوانی اسرائیل است، تا هر کشوری را که در خاور میانه با سلطه طلبی آنها سر ناسازگاری دارد، اسرائیل را همچون سگی هار، به جان آن کشور بیاندازند، اینک به خاطر قدرت و نفوذ ایران و روشنگری انقلاب اسلامی، در مقابل، دفاع آمریکائیان از سیاست های تحجر زدگانی همچون عربستان، ادعاهای آنها از کلمات حقوق بشر و دموکراسی و امنیت جهانی دیگر کارآیی لازم را ندارد.
آنها هم اینک با ایجاد رقابت تسلیحاتی در خاور میانه و در خشونت زده ترین مکان جهان ، روز به روز این رقابت کشنده را شدیدتر می کنند، و بعد هم از امنیت جهانی حرف می زنند، و زمانی که آنها می گویند باید اعتماد سازی شود، فقط با این حرف ها می خواهند مبنای نظری و رفتاری ادبیات رسانه ها را شکل بدهند و این در پوششی از جریان سازی های منفی، در ذات رسانه ای شان قرار دارد.
اگر آنها با مظلوم نمایی خود را قربانی تروریست می نامند و از امنیت خاور میانه حرف می زنند و با فیلم های هالیودی در افکار عمومی، جنایت هایشان را توجیه می کنند، ولی اگر ایرانیان قدرت می داشتند که شکست آمریکا را در سوریه، و شکست اسرائیل را در لبنان را برای جهانیان به تصویر بکشند، چقدر خوب می توانستند رسوایی فیلم های هالیوودی این جنایت کاران تاریخ را برملا کنند.
مسئولان وزارت خارجه ایران بهتر می دانند که تسلط آمریکا و اسرائیل بر سرزمين شام رويايي بود كه اكنون به كابوسی برای آمریکائیان و هم پیمانان آنها تبديل شده است، خصوصا آنكه چرخش مواضع كاخ سفيد در اين باره روشن است، و نامه جدید شش ماده ای رئيس جمهور آمريكا به هم پيمانان خود در منطقه ، فقط بر توقف حمايتهاي سياسي، لجستيكي و امنيتي واشنگتن از گروه های مسلح سوری تاکید می کند.
متاسفانه امروز عده قلیلی سعی دارند به جای شعار مرگ بر آمریکا، شعار مرگ بر مرگ را سر بدهند، اینها هنوز شیوه سخن گفتن با مردم ایران را نیاموخته اند، آمریکا تلاش زیادی کرده، تا مردم ایران را فقط به این دلیل که به دنبال تثبیت حقوق و حیثیت خود بودند را تحت فشار جنگ ها، تحریم ها و کودتاها قرار بدهند، ولی ایرانیان با ریختن خون پاک بهترین جوانان خود، در برابر فشار و ارعاب آنها ایستادگی کرده اند.
این عده با این شعار می خواهند مناسبات را بر مبنای قدرت تعریف کنند و به عدالت و حقیقت و این گونه مفاهیم هم کاری نداشته باشند، در حالی که اگر ما از موضع مرگ بر آمریکای خود بگذریم دیگر عزت و اقتدار و عظمت جمهوری اسلامی ایران وجود نخواهد داشت و این عزت و اقتدار برای ادامه انقلاب اسلامی و امنیت ملی و پیشرفت اقتصادی ایران ضروری است.
آمریکائیان زمانی با واسطه ها به ایران می گفتند چون استفاده از حق هسته ای برای شما، منافع ما قدرت ها را محدود می کند، اجازه بهره برداری از آن را ندارید، و اعتقاد راسخ داشتند ولو با کودتا و جنگ ها و تحریم ها، ما مانع استفاده از این حق شما می شویم، این شعار دولت های استکباری آمریکا و انگلیس بود، ولی اینک سیاست مداران زورگوی واشنگتن فقط با مذاکرات با ایران می توانند سربازان خود را در خاور میانه نجات بدهند، و اوضاع اقتصادی و نابسامان خود را که مدت هاست آنها را آزار می دهد مدتی عقب نگه دارند.
چنین تفکری استکبار گرانه را فقط ایرانی ها توانستند با شعار مرگ بر آمریکا به چالش بکشانند، آنها با چنین تفکری هنوز هم می خواهند صلح پایدار بدون دخالت خارجی را که مبنای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است را به صلحی بدون عدالت و بدون آرامش واقعی تبدیل کنند، و کرامت انسانها را به گورستان صهیونیست جهانی بفرستند.
آنها می ترسند که نظام اسلامی بتواند یک نظام دور از جامعه استکبار زده تشکیل بدهد، جهانیان به خصوص ملت های منطقه از حرکت انقلاب اسلامی ایران الهام گرفته اند، امروز ایران به کانون توجه جوشان آزادیخواهی و حمایت از مستضعفین ستم دیده تبدیل شده است، و منادی آزادی و استقلال طلبی در جهان شده است، و این برای ایرانیان افتخار بزرگی است، همچنان که چندی پیش یکی از مسئولان رده بالای فرانسه گفته بود، ایرانیان در بلندای تاریخ ایستاده اند.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه اطلاع رسانی نوبت شما
حریم و حرمت حجاب
اسلام با نگاه عاطفي به شخصیت زنان، مردان را نیازمند عواطف آنها می کند و در پرتو اين عواطف است که جامعه ای عاطفی بنا می شود تا جایی که ايثار و فداکاری از ويژگي های بارز چنين جامعه ای شمرده می شود، ولی در غرب با نگاه غريزی به جسم و پیکر زنان، مردان را نیازمند غرايز زنان می کند و در جامعه ای که غريزه حرف اول را می زند، جامعه ای است منهای عاطفه و صمیمیت و فداکاری
تو ای زن ایرانی، ای فرزند ایران، و ای دخت نو باوه ایرانی، ای جواهری که در ایران و تنها مملکت شیعه جهان به سر می بری، تو مانند دری در صدف هستی، تو گوهر نایابی هستی که فقط در پوشش و حجاب مادری خود می توانی محفوظ و سربلند بمانی، تو تنها پایه و اساس کانون یک خانواده هستی، خانواده ای که كانون عشق و اميد و تحقق آرزوهاى آدمى در معارف الهی است و مهم ترين جايگاه پرورش انسان است و می تواند مركز تولد و پرورش نسل بشر باشد، بدان که هيچ جامعه اى نمىتواند بدون خانواده پايدار بماند و از دامان توست که انسانهای بسیار شایسته ای، در خانواده تربیت شده و به جامعه تحویل می دهی و خانواده است که مهم ترین و با اهمیت ترين نهاد اجتماع مردم است.
بدان که مردانت تنها به نصیحت بسنده نمی کنند و لازم باشد برای حفاظت از حجاب تو خون خود را هم نثارت می کنند، چرا که حجاب تو سلاحی قویتر و برنده تر از سلاح های مادی است، حجابت را که ارزنده ترین زینت و افتخار توست حفظ کن، حجاب تو سنگری برای حفاظت از خون مرد توست و تو بالاتر و والاتر از آن هستي که سفارش به پوشش و حجاب تو بکنم چرا که بهشت زیر پای تو قرار دارد، پس قدر و منزلت حجابت را بدان.
خواهرم اگر حجاب و عفاف تو مورد تهدید و تجاوز قرار گیرد و این دژ مستحکم تو شکسته شود جامعه در مسیر سیلاب های پر خطر قرار می گیرد، چون که حجاب و پوشش صحیح تو، از عوامل بسیار مؤثر در حفظ خانواده است، حجاب تو بوی خوش گل عفاف و به رنگ تقوا است و سپری قوی در برابر شمشیر های تهاجم فرهنگی غربیان است.
حجاب مظهر اقتدار زنان است و خداوند حجاب را به منظور حفظ عفت و شرف زن قرار داد و براي اينکه نشانه اي بر ايمان و عقيده ي او باشد بر او واجب نموده است، ای بانوان مومن و محجبه ايران و دختران و زنان شایسته شما با آراستن خویش به حجاب اسلامی بزرگترین معلمان اخلاق و پاکی و فضیلت هستید، و بدانید زنانی که جسم خود را با ارزشمند تر از آن می دانند که هر چشمی از آن بهره ببرد، بر مسند والای فضیلت نشسته اند، و این حجاب است که عفاف و شخصیت و متانت زن را نمودار می کند و او را همچون مرواریدی گرانبها در بر می گیرد.
ای زن آیا می دانی که در پشت حجاب تو رازی هست که نمی تواند آتش هوس مردان را برافروزد، و چشم و دل سبک سران را بی اختیار به دنبال تو روان کند، و مانع نگاه شهوت آلود و خریدارانه زود گذر و موقتی مردان و پسرانی شود که احساسات و عصمتت را چند صباحی به بازی بگیرند.
عظمت زن به اين نيست كه بتواند چشم مردها را و هوس هوسرانان را به خودش جلب كند، چرا که اين افتخارى براى يك زن و تجليل از زنان نيست، اين تحقير زن است، عظمت زنان به آن است كه بتوانند حجاب و عفاف زنانه را كه خدا در وجود آنها به وديعه نهاده است را با احساس تكليف و وظيفه حفظ كنند، چرا که حجاب زن دژ و قلعه ای برای پاسداری از گوهر عفاف اوست و به خاطر ارزش و كرامتي كه دارد بايد محفوظ بماند.
خواهرم بیاموز که حجابت را جزء زندگی خصوصی ات قرار بدهی و گرنه دیگران بی حجابیت را وسیله سرگرمی خود قرار خواهند داد، بدان که نگاه های چشم چران مردان به بی حجابی و بد حجابی شما، بازتابی برای ارضای خوشان است، نه احترام گذاشتن به شخصیت حقیقی شما، و شمان زنان مومنه این مرز و بوم، و شما زنان پارسای ایران زمین، که پیامبر خاتم صلوات الله علیه شما را گل آفرینش نام نهاده است، آیا می دانید که حجاب شما نشان وقار و علامت افتخار و عزت نفس شماست، به یقین که قدرت زنان در داشتن حجاب می تواند تاثیری زیادی را روی دلها و ذهن های یک جامعه داشته باشد.
جامعه ای که حریم حجاب و عفاف و غیرتش شکسته شود ارزش ها و دارایی های جامعه به تاراج می رود، چرا که مهم ترین عامل در تقویت بنیان خانواده حفظ حریم حجاب است و زیباترین هدیه خداوند به زن حجاب است، و حجاب حافظ اسرار زیبایی های زنان است و یک زن بخاطر ارزش و کرامتی که در جامعه دارد باید با رعایت حجاب که امن ترین پناهگاه اوست محفوظ بماند.
حجاب سرچشمه کمال زنان و رساندن آنان به رتبه عالی معنویت است، حجاب یک زن در حفاظت از عفت و شرم او ، و در آراستگى و زيبايى همراه با وقار او، نقشى مهم ايفا مى كند و مى توان آن را نشان دهنده گرايش اعتقادى فرد و تعلق وى به فرهنگى خاص دانست، حجاب و عفاف حالتی در نفس است كه انسان ها را از غلبه شهوت باز می دارد، چرا که اصالت یک زن مسلمان عفت اوست، و حجاب او مهمترین رکن آن است که برایش مصونیت می آورد نه محدویت، و پر واضح است که حجاب و عفاف زنان به آنها قدرتی می دهد که می توانند یک جامعه را از سقوط و انحطلاط اخلاقی نجات بدهند.
نگاه عمومى به زن بی حجاب را كه در فرهنگ غرب برای زنان نهادينه کرده اند نگاه غلطى است، نگاه ابزارى است، نگاه اهانت آميز است، در غرب به شخصیت زنان خيلي توهين می شود و حتی زن آلت دست جاسوسان شده است، در حالی که حجاب و عفت زن مايه احترام و شخصيت خود اوست، مهم تر اینکه مسأله حجاب به اين خاطر است كه قضيه عفاف در اين بين سالم نگه داشته شود، چرا که عفت در زن وسيله اى براى تعالى و تكريم شخصيت زن است و آیا می توان پذیرفت که از زنان بی حجاب و بد حجاب بوی گناه به مشام برسد، ولی مدعی آن باشند که دلشان پاک است.
این ارمغان فمینیسم است که این ذهنیت را در ذهن زنان نهادینه می کند که اگر عفاف و حجاب داشته باشند در جامعه مطرح نمی شوند، مگر نمی توان با چادر و حجاب زیبا بود؟ دیدگاه های فمینیستی همیشه برای زنان بی عفتی به بار آورده است، فمینیسم باعث شده است که زنان را مورد تهاجم قرار دهند و آن ها قربانی بی عفتی شوند، و اگر در جامعه غرب، همه چیز برای یک زن آزاد است ولی هیچ گاه به اندازه الان احساس بدبختی نکردهاند، در حقیقت غرب، در برابر گرفتن حجاب زن، هیچ چیزی که بتواند سعادت و خوشبختی واقعی او را تامین کند، به او نداده است.
باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی حجاب را آزاد می دانید؟ آیا غیر از این است که می خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوس باز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید، این به اثبات رسیده است که وقتی بین زنان و مردان حریمی به نام حجاب و عفاف نباشد، میل و غریزه ای که در طرفین است افزایش می یابد.
متاسفانه بی حجابی و بد حجابی که عده ای از زنان ایرانی را در بر گرفته است بیشتر از تبلیغات و سو استفاده های سیاسی و فرهنگی بوده است، که از زمان کشف حجاب در زمان دیکتاتوری رضا شاه شروع شد و در زمان شاه مخلوع هم به روش های گوناگونی رواج پیدا کرد، و در بعد از انقلاب هم به خاطر بعضی از سیاست های نادرست فرهنگی باعث شد که عده بسیار کمی از زنان بی حجاب ایرانی، که بازمانده همان کشف حجاب رضا خانی هستند، در مقابل اکثریت مطلق زنان با حجاب در جامعه ایران قرار بگیرند.
در حالی که ما می بینیم که زنان بى حجاب در انديشه نمايش خود و زيبايى خودشان هستند، و اين امر فقط عقده ها را مى نماياند و زمينه رشد و تعالى فکری زنان را نابود مى سازد، كسى كه با نمايش زيبايى خود و بی حجاب و بد حجابی فقط در انديشه جلب نظر ديگران به سر مى برند، در حقيقت مى خواهند با تكيه بر جذابيت هاى ظاهرى خويش و نه اصالت ها و ارزش هاى متعالى یک زن، جايى در جامعه بيابند، در واقع آنان از اين طريق اعلام می کنند آنچه برايشان اهمیت دارد جذابیت های زنانگی بودن آنهاست، نه انسانيت و بصیرت و توانی هایشان، و چنين زنانی فرصت پرداختن به آرزوهاى بزرگ تر را نمى يابند.
زنانی كه دائما به فکر زيبايى خود و نگران به جهت معرفى اندام زنانه خود هستند، نمی توانند قابليتهاى خود را بشناسانند و به فعليت برسانند، و توجه به نيازهاى جسمانى و سطحى خودشان امكان هیچ رشد متعالی را به آنها نمى دهد تا بتوانند حس هویت يابى خودشان را بشناسند، تا چه رسد به آن كه هویتشان را به كمال برسانند.
برهنه شدن و كشاندن رفتارهاى جنسى به كوچه و خيابان به یک زن ارزش نمى دهد، شايد احساس رضايت آنى و زود گذر برایش پديد آورد، ولى کمتر كسى است كه اين حالت و رفتار آنان را ارزش تلقى كند، حتی همان کسانی را که به خود جذب می کنند، اين روحيه و عمل آنان را ارزشمند نمی دانند، در حالی که زنان بر خوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس ديگران، سطح ارزشمندى خود را ارتقا مى بخشند، چرا که حجاب احساس ارزشمندى است كه موقعيتى بلند مرتبه و والا براى زنان پديد مى آورد.
و از آن جا كه احساس بى ارزش بودن تمام وجود اين افراد را پر كرده است، در پى جبران اين كمبود بر مىآيند، و چون آسان ترين راه رسيدن به اين احساس، مقبول ديگران واقع شدن است، از طريق سكس و عرضه پيكر خود در اين مسير گام بر مى دارند تا به شكلى، احساس ارزشمندی از بین رفته خود را جبران كنند، در حالى كه شخص بر خوردار از حجاب هرگز چنين نيازى را احساس نمى كند، و در نگاه او بهترين راه ارزشمند بودن آن است كه خود را از دسترس بيگانگان دور نگه دارد و مقام و موقعيت خود را پايين نياورد، و در پى كسب صفات ارزشمند و پايدار باشد.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم
به: پایگاه ارزشمند نوبت شما
پژواك فريادهای زینب (س) ضرب آهنگ قیام ماست
امشب چهل شب است که آب از گلوی زینب پایین نرفته، غم بر تارک دلش می وزد و هوای اسارتی را نفس می کشد که چهل سال شکسته ترش کرده است، دل زینب دیگر از داغ علی اصغر مرده است، حالا چگونه این دل می تواند در تولد دوباره زمین لبخند بزند، اصلا مگر میشود بعد از حسین به زندگی ادامه داد؟ در این چهل روز زینب و امام سجاد (ع) و تمام مریدان راه امام حسین در سوگ ابرمردی نشسته اند كه حیات اسلام مدیون بدن تکه پاره اوست، اینک چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق ها می گذرد، اسارت، عطش، غربت، زنجیر و بیدارگری سهم خاندان اهل بیت پیامبر بوده است.
تو ای زینب قهرمان سلام الله علیها، تو می شناسی آب نفرين شده ای كه محكوم معامله شوم دنيا پرستان شد، و شناختي گودال خونيني را كه در گودی چشمانش يادگار هزاران نگاه پريشان را ترسيم كرد، و نفس های كام خشكيدهای، كه حقيقت، تشنه رسالتش بود، و شنیدی تمنای مشك های سوراخ را، كه آب آخرين بهانه اش بود، گرمای دستانی كه آرزوي سقايی داشت، و از شرم چشمان منتظر كودكان ، به خواب آبها رفت، و به وعده گاه برنگشت، آسماني كه برای هميشه، تاريخ را با عظمت اين فاجعه، سياهپوش كرد، و زينب (س) واژه هاي گفته و ناگفته را بر دوش خستگی هايش مي گذارد و باز هم می ايستد، دشمنان اهل بيت (ع) رعب اين ايستادگی را بارها تجربه كردهاند.؟.
به ياد داری در هجوم ابرهای سياه، لشكر خورشيد، در سكوت و گرمای نگاهت تنها مانده بود؟ تيغ بود و شمشيرهايي كه براي انداختن قامت حق بر زمين، تن خويش را با هرم آتش صيقل می دادند، به ياد داري نرمك گلويی را كه با تير سه شعبه نشانه رفت؟ به ياد داری روی زرد و عطشناك كودكان آفتاب را، به یاد داری زلالی اشکهای عباس را زمانی که آبهای مشک بر زمین ریخت؟.
اربعین و عاشورا بدون زینب (سلام الله علیها) تفسیر نمی شوند، زخم ها، رنج ها، عطش ها و نمازهای نشسته دختر حیدر، و قطرات اشکی که حاوي پيام فتح و جوانمردی اند، ناله هاي تلخی كه شراره اش عرش را داغدار كرده است، باز هم شمع بيت الاحزان روشن است تا چهره ايام را سياه پوش كند، روزهاي اندوه زينب (س) به اربعين رسيده و هزاران بار دردهايش را در غربت جانكاه اسارت زمزمه كرده است، تا سر بر تربت خونين برادر بگذارد و تمام اندوهش را بگرید، اشک هایی که جاودانه اند و پیام جانبازی و سربازی را به شیعیان می آموزند، اربعين مي شکفد و نام زينب گل مي کند، پیام زينب در شام، از آن چه يزيديان شرم زده، هراس داشتند، بالاتر و رساتر بود، آب معرفت بود بر آتش جهل و گناه.
اربعین صدای عدالت و صداقت و شاخه های درخت آزادگی است، که از خاک تشنه کربلا روییده و تا ژرفای روزها و روزگاران ریشه دوانیده است، عاشورا انفجاري از نور بود و تابشي از حق، که بر انديشه ها تجسم کرد، اربعین تداوم رسالت انسان در پهنه خلقت است، محرم در یک نیم روز وام دار تاریخ شد و همان نبرد روز عاشورا، اگر چه از نظر زمان کوتاه ترين درگيری بود که فقط یک نيم روز طول کشيد، ولی از نظر امتداد طولانی ترين درگيری با حق و باطل در تاریخ است، که هنوز هم ادامه دارد، تکریم اربعین حسینی رمز تداوم عاشوراست، و گرامیداشت اربعين، رمز پويايی هميشگی نهضت پربار حسينی و اعلام پای بندی به مكتب سرخ عاشوراست.
اربعین سال61 هجری است و غریبانه ترین غروب، در گمنام ترین زمین، و در عطشناک ترین لحظه، خاک کربلا را رنگین می کند، و در آوندهای زمین جاری می شود و رگ های خاک را به جنبش و جوشش و رویش می خواند، و زینب آمده است تا صبر تاريخ باشد، چرا که او پیام آور کربلاست بر صراط مستقيمش، زینب می داند اگر عاشورا روز عشق بازی شهدا در محضر حق با سرهای بريده و بدن های متلاشی شده بود، اين روزها، روزهای مصيبت و تنهايی و اسارت زن ها و بچه هاست، این روزها، روزهای دل بی قرار زینب است، زینب آمده است تا بعد از چهل روز بوی برادرش را نفس بکشد، تا محکم تر و استوارتر از پیش خطبه هایش را با تمام وجود فریاد بزند، انعکاس پژواك فريادهای زینب است، و طنين شجاعتي كه بر قله های بلند اعصار و قرون، تا مرزهاي ابديت جاودانه خواهد ماند.
اگر عاشورا صحنه نمايش فراگير و فشرده کارزار خوبي و بدي بود، اربعین تولد دوباره حیات آدمیت و حماسه جاودان عشق و تجلی زیبای توحید است، كاروانيان خاك كربلا را بر سر می ريزند، و زينب (س) در جستجوي گم شدگانش خاك كربلا را می بويد، هوا را با تمام احساس خسته اش لمس می كند، تا جای قامت علی اكبر، دستان عباس، حنجره علی اصغر، و سر حسين (ع) را پيدا كند، زمين زیر پای زینب، شرمنده جستجوی زينب است، زینب آرام می نشيند و گوش صحرا، سنگ صبور نجوای آرامش او می شود، و گويی برق آفتاب را چون شاهدی روشن نشانه می رود.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com