بهانه دمشق…
نوبت شما به نقل از “ بچه ولایتی ” نوشت: بهانه میگیرد دلم زیــارت حــَرمتان را،اینروزها می نشینم زل میزنم به تک تک عکسهای حرم و چشمانم شبیه رود جیحون میشود .
بی بی شُکرانه ی هرروز من همین است:شکر که سایه ی شما بر سر من است .
اگر از حرمتان دورم اما دلم خوش است که بالاخره حــوالیِ یکی از روزهای آرام دمشق به پابوسی تان می آیم.اما…مادرتان حرم که ندارد هیچ ، اصلا مزارشان نشانی هم ندارد
غریبی ارث خاندان شماست ، خاندانتان در شهر خود نیز غریب بودند …..
از غـــــــربــت مدینه تا شام
اینجا کجاست؟ اول بازار بی کسی
یا آخرین مزار گرفتار بی کسی